خواب خوش مهد علیا (ملکجهان خانم) برای سلطان ناصرالدین شاه قاجار.
قربانت شوم چون دیشب بحمدالله مژده فتح رسید[غلبه میرزا محمد خان سپهسالار بر ترکمانان متجاوز]، امروز هم اول ماه است، خواستم به این مژده خوب چشم شما را روشن و دل شما را شاد کنم. این خواب را مثل خواب های مردم سهل نگیرید. من ملای فقیر و سید عمامه دار و از زنهای زوار نیستم که از برای طمع خواب درست بکنم. ملعون است هر کس خواب جعل بکند وانگهی از قول امام، در حضور خودش.
دیشب در خواب ديده شد که حرم مبارک [رضوی] خلوت است. هیچ کس از مرد و زن نیست مگر من و زن "بهاءالدوله" مرحوم و زن حاجی بهرام میرزا که پیش من است. ما در گوشه ای ایستاده ایم و گریه می کنیم، شما را دعا می کنیم. صلوات می فرستیم، در آن بین، شما تنها از در بالای سر، با جقه و هیکل وارد حرم شدید، آمده پهلوی قفل ایستادید به زیارت کردن، همین که شما آمديد در ضریح مطهر باز شد. حضرت با عمامة سبز، بیرون آمدند، از سر تا پا نور می بارید که چشم درست کار نمی کرد. شما همان ساعت افتادید به روی پای مبارک، حضرت دست به پیشانی شما گذاشت. سر شما را بالا کرد. سه مرتبه فرمود بارک الله از تو راضی هستم. بعد دست بردند شمشیری به کمر شما بستند. از بس برق می زد، حرم روشن شد. فرمودند همه عرضهای ترا با هر چه از ما خواسته بودی قبول فرمودیم. این شمشیر را ببند، آن طور که دلم می خواهد تو عمر می کنی و عمر خوب و آن طور که دلت می خواست قبول شد و خواهد شد و مکرر فرمودند" بارك الله مرحبا". بعد فرمود [ند]چرا یک شب چراغ آوردی، دیگر نیاوردی به سر مبارک همین.. خواب همین طور است. به غیر شما به احدی نمی گفت حضرت ... این خواب جای دیگر گفته نشود. اگر پیش شما بودم، شما را زیارت می کردم. خوشا به احوال شما ،نظر کرده شدید و ... سند ناتمام است.
سند شماره ۵۲۳۹۱ ـ ۲۹۵ اسناد سازمان اسناد ملی ایران . برداشت از : دکتر عبدالحسین نوائی، مهدعلیا به روایت اسناد،تهران ، اساطیر، ۱۳۸۳ صص۵۱ – ۵۲ .
نظرات