دو تصویرِ بی نظیر و احتمالا برای اولین بار ـــ به تماشای عمومِ گرامی میرسد، از آرشیو کتابخانهی ملی ایران.
دستهی اسماعیل بزاز، از مطربان و خوش مشربان دورهی قاجار، حضور میرزا عبدالله فراهانی (استاد برجستهی موسیقی ایرانی و نوازندهی سرشناس سهتار و تار بود، او از چهرههای تأثیرگذار در موسیقی ایرانی بوده و ردیف موسیقی ایرانی را به نظم درآورد) و مطلب (پسر محمدصادقخان).
تصویر دیگر از دستهی اسماعیل بزاز، آنکه ضرب گرفته اسمٰعیل بزّاز و آنکه لبّاده پوشیده حسن و دیگری علیاکبر که از مطربهای معروف بودهاند، یکی از رقّاصها هم عبدی است که در عصر خود مشهور بوده، به معرفی چند نفر از اهل فنّ و معاصرینِ آنها نوشته شد.
عبدالله مستوفي در کتاب «شرح زندگاني من، يا، تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجاريه» درباره وی مینویسد «اسمعيل بزاز، چنانكه از لقبش پيداست، بزاز و طبيعة مرد خوشمزهاي بود، ابتداء در مجالس رفقاي خود ... آنها را ميخنداند. كمكم كارش بالا گرفته، در مجالس اعيان هم حاضر ميشد و حضار را سرگرم ميكرد. بالاخره با داشتن كسب بزازي، يكي از سردستههاي عمله طرب و شاهشناس شد.
در اين دوره شغل مطربی كار شريفي نبوده و آنها كه باين كسب ميپرداختند، مردمان آبرومندي نبودند. اسمعيل بزاز مردي شريف و از پستيهاي مطربي گريزان و استقبال او از اين كار از راه عشق ب[ه] لودگي بود. چنانكه با داشتن دسته مطرب، كسب اصلي خود بزازي را ترک نكرده بود. انعامي كه مردم باسمعيل بزاز ميدادند، غير از باجي بود كه كريم شيرهاي از آنها ميگرفت. الحق اسمعيل بزاز هم نسبت بآنها كه از قبلشان استفاده كرده بود، حقشناسي شاياني ميكرد و بمدح و ثناي خود آنها را خشنود مينمود.
اين شخص در آخر عمر بمكه رفت و مسجدي ساخت و از اموالش موقوفهاي براي آن مقرر داشت. خيابان اسمعيل بزاز كه اين مسجد در آن واقع و تا قبل از نافبريهاي تازهاي كه براي خيابانهاي شهر كرده و اسم اين خيابان را خيابان مولوي گذاشتهاند، باسم او معروف بود. حاجي اسمعيل، با اينكه در اين اواخر توبه كرده و بكسب قديم خود اشتغال داشت، گلدانهاي نرگسش در شب عيد براي اعيان ميرفت و اعيان هم عيدي او را نظر بخلوص او چربتر از زمان سابق ميدادند».
نظرات