Persian Jews-یهودیان ایران 

طرب به معنای شادی است و مطرب، کسی که دیگران را شاد می‌کند. همین کافی بود تا مطربی و طرب‌انگیزی به یک فضیلت در فرهنگ ایرانی بدل شود؛ اما مطربان قربانی نگاهِ از بالا به پایین "نخبگانی" شدند که کار آنان را نه هنر، که سرگرم و سرخوش کردن عامه و دلقکی دانستند و آن را به عنوان شغلی پست، طرد کردند.

در شیراز، اصفهان و کاشان و دیگر شهرهای یهودی‌نشین، این شغل عمدتا در اختیار یهودیان بود. اگرچه عنوان مطرب با شغلی حقیر پیوند خورد و به حاشیه رانده شد اما همین باعث شد که از یک سو، کارویژه مطربان لبخند آوردن به لب مردم بی‌لبخند شود و با مردم واقعی و عادی پیوند بخورند و از سوی دیگر به زبان عامه تبدیل شوند. نقدهای احتماعی تندی که در آثارشان وجود داشت، به محبوبیت بیشترشان در جامعه منجر می‌شد.

موسیقی همیشه در دل جوامع یهودی ایران زنده و پایدار بوده است. در دوره‌هایی که شاهان و ملایان متعصب، موسیقی را حرام می‌شمردند، این یهودیان بودند که آن را در خود حفظ کردند و در دوره‌هایی که آزادی نسبی وجود داشت آن را بار دیگر به سایر ایرانیان تعلیم دادند. در تصاویری که از پنج "عمله طرب" ناصرالدین شاه ثبت شده است سه تن از آنان یهودی بودند که در زمان خود استادان بی‌بدیل موسیقی ایرانی به شمار می‌رفتند.

مطرب‌ها این خدمت را نیز به فرهنگ ایران کردند که موسیقی را به دل خانه‌ها بردند و در دسترس همگان قرار دادند تا جامعه از یکی از ارکان هویتی‌اش دور نماند و الحان و نغمه‌های تاریخی‌اش را از یاد نبرد.

اجرا مربوط به دو یهودی اصفهانی به نام اسحاق شانس و هارون گیدانیان است که در دهه سی خورشیدی ضبط شده است.