شعر: دلشاد امامی

در آسمان من ستاره ای شبیه تو نبوده است
بیا که خانه هم ترانه ای برای تو سروده است

صدای پای تو که می روی ز پیش من دوباره باز
بمان و با شبم بساز

بمان و با شبم بساز خیال تو تمام خانه است
آتش ِ یاد تو ز هر طرف به سوی من روانه است

بگو چگونه من به سر کنم بدون تو در این حریق
بگو چگونه ای رفیق

بگو چگونه ای رفیق سحر بشن شبا بدون تو
چگونه می شود کسی رود ز چشم تو درون تو

بگو چگونه بنگرم که تو ببینی ام از این طریق
بگو چگونه، ای رفیق

دقیقه های عمر ما کنار هم چه زود  گذشت و رفت
دقیقه های بی نظیر که رفت و باز دوباره بر نگشت

بگو چگونه سر کنم بدون تو در  این غم عمیق 
بگو چگونه، ای رفیق