روح‌الله خان خالقی نقل میفرمایند که:

چنانکه می گویند گلین که دستهٔ مطرب زنانه داشت بسیار خوب می رقصید و رقاصه های خود مانند: ملوس، جلیس، توران و صدیقه را شخصاً تعلیم می داد و این زنها در فن رقص ترقی شایان کردند و موجب جلوه و رونق دستهٔ گلین شدند. دستهٔ ماشآلله نیز خواهان زیاد داشت. گویند وی در حال رقص کمانچه هم می زد و در حال حرکت، ساز را روی شکم خود می گذارد. خواهرش گوهر هم می رقصید. دوستعلی معیری این رباعی را در وصف آنها سروده است:

باشد که سال دیگر انشآلله، گوهر بزند طعنه به ماشآلله

بس دل که زدست این دوخواهر خونست، لا هول ولا قوة الا بالله

از رقاصان دیگر، مونس را نام می برند که خواهرش انیس هم تصنیف می خواند و دائِره می زد. همچنین غزال که رَختِ مردانه می پوشید و مرال که بسیار زیبا بود و این هر دو در رقص مهارت بسیار داشتند. رقاصهٔ دیگر قمر سالَکی است که تصنیف خوان بوده است. یکی از دوستان می گفت شبی در مجلس بزمی حضور داشته که علی اکبر شیدا هم آنجا بوده است. زیبائی اندام و قشنگی حرکات و لطف صوت قمر، شیدا را به تحسین واداشت. میزبان گفت : تمجید کافی نیست ، چه بهتر که احساسات خود را در قالبِ شعر درآوری و خودت بخوانی. شیدا گفت : سعدی در وصف این مجلس سروده است و به طرزی دلنشین چنین خواند:

یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم، گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم

ببند یک نفس ای آسمان دریچه ی صبح، برآفتاب که امشب خوشست با قمرم

انواع رقص ـ تا آنجا که اطلاع یافته اَم رقصهای مجلسی چند قسم بوده و هر رقاصه دریک نوع آن مهارت بیشتری داشته است ازین قرار:

۱ـ رقص با زنگ که رقاصه دو زنگ کوچک به انگشت شست و وسطی خود می بست و در سر ضربها، زنگها را با باز و بسته کردن انگشتان به صدا می آورد و از زنگها صدای ظریف مناسبی برمی خاست که برمَلاحت رقص می افزود. از کسانیکه درین نوع رقص مهارت داشته اند عروس واَختر زنگی و زهرا دخترِ اَحد و حشمت را نام می برند. عروس زنگ (چپ چپ) و زهرای احد (زنگ ریز) را خوب می گرفته است. حشمت گیسوان بلند پریشان داشت که برشانه هایش می ریخت و با حرکات سر و زلف و نواختن زنگ، رقصی دلفریب می کرد.

۲ـ رقص با گیلاس ــ پایهٔ گیلاس ظریف بلورین را به دندان می گرفتند و در حین رقص از پشت خم می شدند و آنرا با وضعی مطلوب به نزدیک دهان میهمانان می بردند بدون اینکه از گیلاس، قطره ای به زمین ریخته شود.

۳ـ معلق زدن ـ این کارگر چه به ورزش بیشتر شباهت داشت ولی چون خود هنری در رقص به شمار می آمد، ذِکرش بی مناسبت نیست. مقصود اینست که رقاص طولِ تالار را معلق زنان حرکت می کرد و گاهی در حالیکه دو کف دستش بر زمین و پاها در هوا بود، وارونه راه می رفت و این حرکات نیز با وزن موسیقی تناسب داشت.

 ۴ـ رقاصه با شمعدان و لاله ـ که ضمن رقص با حرکاتی مناسب چرخ یا معلق می زدند بدون اینکه شمع خاموش شود یا لاله واژگون گردد و چنانکه می گویند حشمت رقاص درین فن مهارت بسزائی داشته است.

رقصی دیگر که لطفی داشته به این ترتیب بوده است که کف اطاق آرد می پاشیدند و رقاصه با نوک شست پا در حین رقص نقشه می انداخت یا نام شخصی را می نوشت و درین کار مُنَّور شیرازی استاده بوده است.

اجرای رقص ـ ترتیب رقص در مجالس بزم این طور بوده است که هئیت نوازندگان، آهنگهای سنگین آواز مانند می نواختند و رقاصه همانطور که زلف افشان روی زمین نشسته بود، حرکات نرم ملایم با بالاتنه و سر و گیسوان انجام می داد و چرخهای مناسب به دور کمر می زد تا بتدریج آواز منتهی به رنگ سنگین می شد. رقاص شروع به زدن زنگ می کرد و گاه سر را از جلو و عقب به زمین نزدیک می نمود. بعد کم کم رنگ تندتر می شد و رقاصه از زمین برمی خاست و با آهنگ شروع به رقص می نمود و در آخر که موسیقی به وزنهای تُند می رسید حرکات آکروباسی بیشتر می شد.

پـــــایـــــان