سال‌های نخستین پس از پیروزی انقلاب منحوس، آنچه ورد زبان همه بود، اسلام بود و بس. امام خمینی به صراحت گفته بود “لکن مردم برای اسلام قیام کردند.” خبری از ایران نبود که هیچ، بلکه بزبان آوردن نامش هم بویژه در حوزه‌های سیاست و فرهنگ، دردسر و حتی مایه‌ی ننگ و عار می‌شد برای گوینده.

 

در تمام سال‌های جنگ آنچه شنیدیم، وصف پیروزی‌های اسلام و رزمندگان اسلام بود. ایران حداکثر بخشی از بلاد اسلامی بود که ظاهراً توسط صدام یزید کافر مورد حمله قرار گرفته بود. کمترین نشانِ ملی و ایرانی در ادبیات و فرهنگ و گفتمان جنگ یافت نمی‌شد. حتی ورزشکاران تیم‌های ملی و باشگاهی با سربندهای یا زهرا و یا ابوالفضل به میدان رقابت‌های خارجی می‌رفتند.


خمینی که مرد، چند سال نخست چندان هیاهویی نبود. خامنه‌ای به کار سازماندهی و تحکیم بیت و تقویت سپاهِ انصار و حزب الله لبنان و حسن نصرالله مشغول بود و رئیس جمهورش زیر نام سردار سازندگی، کارش این بود که هر جا شکافی میان کوه یا تپه‌ای و جویی در میان آن شکاف روان می‌دید، دستور می‌داد جلوی آن را با خاک و سنگ و سیمان بگیرند تا پشتش برکه‌ای تشکیل شود و عقده‌های ملای دهاتیِ کویرنشین ارضا شود. پروژه اتمی هم شروع شده بود و قرار بود بمب اتمی اسلامی ساخته شود. همان رفسنجانی یک بار گفت با بمب اتمی اسلامی اسرائیل نابود می‌شود ولی با بمب اتمی اسرائیل فقط بخشی از دنیای اسلام از بین می‌رود. ایران و منافع ملی در محاسبات حضرات جایی نداشت. کشور فقط بخشی از دنیای اسلام بود که قرار بود فدای پیروزی نهایی انت محمدی بر بنی‌اسرائیل شود.


خاتمی آمد با قیل و قال گفتگوی تمدن‌ها.گفتگویی که در آن هم هنوز خبری از ایران و تمدن ایران نبود. سید منظورش گفتگوی تمدن اسلام بود با تمدن اروپا. جامعه‌ی مدنی‌اش به تصریخ خود او اشاره داشت به مدینه‌النبی!


نوبت به احمدی نژاد رسید. آغاز کار او با داستان امام زمان و اتوبان ظهور از جمکران به تهران و صندلی خالی در کابینه برای حضرت بود و بعدش هم داستان سید خراسانی و شعیب و سی دی ظهور. اما آنجا که در رقابت عرب پرستی و شریعت مداری حریف آخوندها نشد برای نخستین بار ساز ایران و مکتب ایرانی و کوروش را ساز کرد که همان زمان دایناسورهای اصولگرای قم و مشهد و رقبای اصلاح طلب و بعدا سبزش، یکصدا به او تاختند و استهزایش کردند.


این روزها اما هیچ حرفی از اسلام نیست. همانها که تا چندی پیش دغدغه‌شان، تنها حفظ … اسلام بود و عمامه‌ها بر زمین می‌کوبیدند و فریاد واشریعتا سر می‌دادند و کفن پوشانشان در خیابان‌های قم و تهران مشهد جولان می‌دادند همه سخن از ایران و منافع ملی می‌گویند و اینکه فلان مخالف برنامه هسته‌ای، ضد ایرانی است و بهمان طرفدار تجدید رابطه با آمریکا، وطن فروش!