درباره انتشار این مطلب

حضور حکومتی قرون وسطایی در سرزمین ما که هیچ شباهتی با دنیای امروز پیش رونده ندارد، و حدف بسیاری از بخش های آموزشی، به ویژه علوم انسانی در مدارس و دانشگاه ها، سبب شده که بسیاری از مفاهیم سیاسی و فرهنگی، در بین برخی از ما ایرانیان به درستی مورد استفاده قرار نگیرد. بدتر این که عدم درک درست از این مفاهیم ابهاماتی برای بسیاری از ما بوجود آورده است؛ به طوری که روزانه می بینیم افراد و گروه هایی به جان هم می افتند و یکدیگر را متهم به چیزهایی می کنند که به غلط در ذهن آنها جای گرفته است. یکی از این نوع مفاهیم، مفهوم «چپ» و «راست» بودن است که به ویژه در پی جنبش زن زندگی آزادی در بین هموطنان ما بیشتر از گذشته از معنای واقعی خودش دور افتاده و چندی ست که کم کم تبدیل به ناسزا شده است: ‌فلانی چپ است فلانی راست است. یعنی فلان خائن است، فلانی خادم است،یا  باالعکس  و … و ..

(۱) هفته گذشته دکتر محسن بنايي پژوهشگر تاریخ و عضو هیئت اجرایی جبهه ۷ آبان مطلب جالبی در این مورد برای ما فرستادند، با تعاریفی امروزین از چپ و راست که به باور ما بسیار آموزنده بود

(۲) امروز دیدیم که آقای پوریا زراعتی روزنامه نویس و برنامه گذار نیز مطلب جالبی نوشته اند که به شکل دیگری این واژه ها را تعریف کرده و از همگان خواسته اند که نظرشان را درباره آن بگویند

از آنجا که ما نوشتن و منتشر کردن این نوع مطالب را نوعی فرهنگ سازی می دانیم و در این شرایط خاص سرزمین مان ضروری، از اهالی قلم و اندیشه که علاقه ای به شرکت در این نوع بحث ها را دارند دعوت می کنیم که نظریات خود را برای ما بفرستند

با مهر و سپاس
بنیاد میراث پاسارگاد

 

چند نکته درباره راه سوم (موج سوم) – پوریا زراعتی

حدود یک هفته پیش درباره جریان‌های سیاسی در ایران و لزوم دوری از «نئورفورمیسم» (نو اصلاح‌طلبی) و چپ/راست افراطی نوشتم.

همین‌طور درباره‌ی لزوم جمع شدن جریان‌های

• راست محافظه‌کار
• راست میانه
• میانه (سنتر)
•چپ میانه
• چپ (منظور چپ فرهنگی/اجتماعی)

حول دو محور «مبارزه با رژیم» بعنوان دشمن مشترک، و پذیرش «هویت ایرانی» توضیح دادم. (پست کوت‌شده)

گفتم بد نیست یه ذره درباره‌ی ویژگی‌های چپ/راست افراطی و باقی این جریان‌ها توضیح بدم و شما هم نظر بدید تا ما مردم عادی در غیاب سازمان‌دهی سیاسی و در میانه‌ی کلی‌گویی در ‘اپوزیسیون’، خودمون خودمون رو پیدا و متحدتر عمل کنیم:

ویژگی‌های چپ/راست افراطی:

• عوام‌فریب
• غیر پاسخگو و پر از مغلطه
• رویکرد حذفی در قبال هر شخص/گروهی که با آنها «بیعت» نکنه
• سر و صدای زیاد مجازی بدلیل تهی بودن گفتمان مد نظرشون
• ارائه ندادن راه‌حل برای آینده و تمرکز بر دعواهای سیاسی خارج کشور بجای مبارزه با رژیم
• و مهم‌تر از همه، انحصارگرایی؛

راست افراطی بدنبال مصادره‌ی مفاهیم و نمادهای ملی ایرانی مثل پرچم شیر و خورشید نشان، کوروش بزرگ، فردوسی، نوستالژی تاریخ معاصر ایران و …، و چپ افراطی بدنبال مصادره‌ی مفاهیم مدنی و مدرن ایرانی مثل شعار «زن، زندگی، آزادی»، برابری، حقوق زن، حقوق اقلیت‌ها، حقوق همجنس‌گراها و …، در صورتی که هیچ‌کدوم از مفاهیم بالا مختص دسته‌ی سیاسی خاصی نیست. هر دوی این گروه‌ها یعنی چپ و راست افراطی بستر بسیار مناسبی برای نفوذ گفتمان برآمده از اتاق فکر سپاه تروریست در پوشش اپوزیسیون است؛ هم از طریق ارتش سایبری و هم ظهور پدیده‌ی «نئورفورمیسم» در راست و چپ افراطی؛ یعنی کسایی که اسماً براندازند ولی در عمل عامل بقاء رژیم هستند. همون «نو اصلاح‌طلب»ها.

متأسفانه هر دو جریان تا حلقه‌ی نزدیک برخی شخصیت‌های سیاسی خارج در دو طیف چپ و راست نفوذ کرده‌ و گفتمان اونها رو تحت تأثیر قرار داده‌اند.

پیشنهاد من: دوری از نئو رفورمیسم و هر دوی این طیف‌ها.

تکلیف آخوند، حزب‌اللهی، سپاهی و اصلاح‌طلب هم که فکر می‌کنم روشن هست و هر جریان تحت عنوان «برانداز» که حتی تصور این رو داشته باشه که مردم بار دیگه در دام این موجودات تحت عنوان «ریزش» و … می‌افتن، درک درستی از نگاه عمومی جامعه‌ی پیشرو و جوان ایران، بعد انقلاب بزرگی که از ۱۴۰۱ آغاز شده نداره.

نسل جدید، نسلی آگاه و باهوشه که گول این ‘گفتمان کهنه’ رو نخواهد خورد.

ببخشید طولانی شد اما یک توضیح مختصر درباره‌ی جریان‌های دیگه که به نظر من با تمام اختلافات امکان جمع شدن حول دو محور «مبارزه با رژیم» و «هویت ایرانی» رو دارن هم بدم؛ مهمه که ما مردم بدونیم کجا ایستادیم و هم رو پیدا کنیم:

۱) راست محافظه‌کار (علاقه‌ی شخصی من):
رویکرد تاچر، ریگان و در سال‌های اخیر ترامپ، نتانیاهو، خاویر میلئی در آرژانتین و سیاستمدارهای شبیه به اینها در بالاخص سیاست (داخلی و خارجی) و اقتصاد.

۲) راست میانه:
معتقد به ارزش‌های راست محافظه‌کار اما با تمایل به پذیرش برخی ارزش‌های سوسیالیسم در حوزه‌ی فرهنگ، جامعه و کمی در اقتصاد.

۳) سنتر (میانه):
معتقد به ارزش‌های معتدل راست و ارزش‌های معتدل سوسیالیسم در اداره جامعه (مکرون در فرانسه شاید نزدیک‌ترین گزینه به این جریان باشه)

۴) چپ میانه:
معتقد به ارزش‌های سوسیال دموکراسی، با تمایل به برخی ارزش‌های سنتریست‌ها بخصوص در سیاست خارجی (دولت‌های کشورهای اسکاندیناوی در خیلی از دوره‌ها‌شون)

۵) چپ فرهنگی/اجتماعی:
یک جریان کمتر سیاسی، بیشتر در بین هنرمندها، فعالان محیط زیست و … که معتقد به قانون‌گرایی و تأثیرگذاری از طریق رسانه و هنر و ابزارهای خودشون هستند.

من فکر می‌کنم کار کردن این پنج گروه بالا با همدیگه و نه لزوماً کنار هم قرار گرفتن‌شون، تنها راه‌حل ما مردم عادی برای اتحاد است.

گروه‌های سیاسی خارج هم هر وقت برنامه دقیق و راهکار همراه با جزئیات ارائه دادن، میشه در قالب بالا به برنامه‌هاشون نگاه/فکر کرد و تصمیم گرفت.

دقت کنیم دوستان؛
دوران «فقط شخصیت‌ها» گذشته،
قبل از شخصیت‌ها، دوره‌ی گفتمان‌ها و سیاست‌هاست.

بازم ببخشید طولانی شد

پنجم می ۲۰۲۴