سه خبر، یک پرسش.
خبر اول:
نمایشگاه آثار نقاشی میر حسین موسوی در آکادمی هنرهای برلین، روز پنج شنبه ۱۶ خرداد با میزگردی درباره هنر و حقوق بشر در ایران افتتاح شد. شیرین عبادی و مرتضی کاظمیان ازجمله شرکت کنندگان این نشست بودند.
خبر دوم:
شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، و اکبر گنجی، روزنامهنگار سرشناس ایرانی، به شیوه برگزاری مراسم اعطای جایزهای در آلمان به کورت وسترگارد، کاریکاتوریست جنجالی دانمارکی اعتراض کردند.
شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل نیز با انتقاد از اعطای این جایزه به کورت وسترگارد گفته است، وی با کاریکاتورهایش احساسات مذهبی را جریحهدار کرده است.
خبر سوم:
در دوران هشت سالۀ نخست وزیری میرحسین موسوی خامنه، هزاران هزار ایرانی اسیر در اسارتگاه ها بدست مأمورین رسمی قتل عام شدند و احساسات بیشمار ایرانی و بشر دوستان در سراسر جهان جریحه دار شده است.
پارلمان کانادا با تصویب لایحه ای؛ اولین کشور در جهان شد که قتل عام ایرانیان در سال ۱۳۶۷ را "جنایت علیه بشریت" محسوب کند.
سئوال:
چرا بانو عبادی به کاریکاتوریست دانمارکی حمله و در مراسم "آثار نقاشی" های میرحسین موسوی خامنه حرفی از جنایت علیه بشریت در دوران مسئولیت اجرائی و توسط مأمورین دولت او نمیزند؟
دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.
"تنها حقیقت است که رهایی می بخشد"
تبریک
پ.ن. برای نمونه به اینجا و اینجا هم سرکی بکشید.
سوال بنده اینه: آیا مسئولیت "موسوی" در جنایات ۱۳۶۷ ناشی از اطلاع اوست از وقوع آن جنایات یا ناشی از "عاملبودن" اوست در ارتکاب آن جنایات. به عبارت دیگر، آیا میتوانیم با قاطعیت و مدارک محکمهپسند، نقش مستقیم او را در آن جنایات هولناک ثابت کنیم؟
اومدی مثلا درستش کنی؟ با این کون لیسی احمقانه یدترش کردی
این احساسات مذهبی چند هزار سال است که جنایتها مرتکب شده. این احساسات مذهبی ایران را ۳۴ سال است به خاک و خون کشیده. این احساسات مذهبی کسانی مانند عبادی را به احمقیت کشیده است. مذهب بجای خود. "احساسات" آن است که پدر در میاورد.