چند دهه پیش، جیمز لاولاک؛  شیمی دان انگلیسی، پزشک، سازنده ابزار علمی و نویسنده مشهور به خاطر ایجاد و انتشارِ فرضیه‌ی گایا، گفت که زمین یک ابر ارگانیسم (به معنای یک سامانه‌ی زنده و پیچیده از اعضا ـــ که با تأثیر آن بر یکدیگر، امکانِ سازگاری با محیط، تضمینِ بقا و پایداری کلّ آن موجود زنده را فراهم می‌کنند) خودتنظیم (توانایی کنترل) است، منظور نظامی که هزاران سال ـــ شرایطِ مساعدی را برای وجود انسان و سایر موجودات زنده فراهم کرده است.

این جملاتِ ساده‌ای که بنده در پاراگرافِ بالا گرد آوردم ـــ تنها یک نوع توضیحِ ساده برای فرضیه‌ی گایا (گایا؛ نامِ بانوی زمین بود که نخست اورانوس یعنی آسمان را زاد و سپس، از آمیزش گایا و اورانوس تایتان‌ها تولد یافته و آنها نیز خدایان ساکن کوه المپ را به‌دنیا آوردند، گایا در واقع همان مادرِ طبیعت است) (نوعی تعادل؛ که توسط عملِ انسان مختل شده است) است،  به گفته خود لاولاک، موقعیت‌هایی مانند وابستگی به سوخت‌های فسیلی (زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی)، جنگل‌زدایی (دومین عامل گرمایشِ جهانی) و ازدیاد جمعیت (زمانی رخ می دهد که جمعیت یک گونه از میزان ظرفیت کنام آن بیشتر شود، ازدیاد جمعیت تابعی از منابع در دسترس مانند آب و مواد مغذی برای زنده ماندن است، ازدیاد جمعیت می‌تواند نتیجه‌ی افزایش زاد و ولد، کاهش مرگ و میر، افزایش مهاجرت یا بعلت زیست بوم غیر پایدار و اتمام منابع باشد) ـــ می‌توانند منجر به مقابله مجددِ سیاره‌ی ما شود، او معتقد است که انسانها مسئول تغییر شرایطِ تعادلی هستند که هزاران سال بر روی زمین ـــ حاکم بوده است، به همین خاطر است که زمین (یک ابر ارگانیسمِ خودتنظیم) برای به دست آوردن تعادلِ خود ـــ مجبور می‌‌شود راهی برای بازیابی این تعادل پیدا کند، حتی اگر به معنای پاکسازی میزبانش باشد.

لاولاک در دهه ۱۹۶۰ میلادی، زمانی که برای ناسا همکاری می کرد و جستجوی حیات در همسایگی کیهانی ما تازه شروع شده بود، فرضیه گایا را مطرح کرد، گایا؛ زمین را به عنوان یک ابر موجود زنده ـــ معرفی نموده‌ است، چرخه‌ی مواد غذایی حاصل از خاک و سنگ که بر اثر جویبارها و رودخانه‌ها به جریان می‌افتد را به گردش خون در بدن جانوران تشبیه می‌کند، در این تشبیه؛ رودخانه‌ها در حکمِ رگ‌ها، جنگل در حکم ریه و اقیانوس به مثابه‌ی قلب زمین است، برطبقِ همین نظریه؛ تمام موجودات زنده دارای یک سیستم عصبی می‌باشند، کره‌ی زمین نیز دارای چنین سیستم عصبی می‌باشد که به آن شبکه‌ی مغناطیسی می‌گویند که هم از درون خود و هم از طریق کیهان ـــ دائماً شارژ می‌گردد.

خاکِ زمین که دارای خاصیت رسانایی حاصل از گازها، فلزات، کریستال‌های معدنی و الکترولیت‌ها می‌باشد، دائماً شبیه به یک میدانِ الکتریکی شارژ و دشارژ می‌گردد، مواد معدنی به‌ طور طبیعی هادی جریان هستند، خاصیت یونی این کریستال‌های معدنی حرکات آب و گردش آن را در زیر و روی زمین به وجود می‌آورد، باران، امواج دریاها، آبشارها و رودخانه‌ها و ... در مدارهای الکتریکی در زیر و روی زمین حرکت می‌کنند، در واقع زمین بیش از خانه‌ی ماست، این کره‌ی خاکی موجود زنده ای است که ما بخشی از آن هستیم.

چندی پیش مقاله‌ای می‌‌خواندم که نویسنده‌ی آن (محمدابراهیم محجوب، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر) کرونا را از منظر گایا بررسی‌ می‌‌کرد، او می‌‌نویسد که: اگر به پدیده کرونا از دیدگاه نظریه گایا نگاه کنیم؛ شاید بتوانیم تبیینی کمابیش قابل‌فهم برای ظهور آن به دست دهیم... بشر شاید شماری از گونه‌های اصلی شبکه حیات را ندانسته از میان برده تا جایی که ممکن است کل این شبکه پیچیده و ظریف را در معرض فروپاشی قرار داده باشد، دانش کنونی ما برای درک میزان اهمیت هر یک از گونه‌ها جهت حفظ پایداری شبکه حیات به‌ هیچ وجه قابل اعتنا نیست،  در چنین وضعی، آیا شگفت است اگر گایا سیستم دفاعی بدنش را علیه تجاوزات این عضو ویرانگر تازه‌وارد فعال کند تا او را سر جایش بنشاند؟ دقت کنیم که کرونا (بر پایه دانسته‌های کنونی)، فقط نوع بشر را نشانه رفته و با دیگر جانداران، حتی آنها که بیشترین شباهت را به ما دارند کاری نداشته است و در میان تمامی اندام‌های نوع بشر نیز به سامانه تنفس او یورش آورده که بیرون از اراده او کار می‌کند و ثانیه به ثانیه باید در خدمت او باشد.

دلیلش شاید این است که ما به هشدارهای پیشین گایا که به اشکال گوناگون، از جمله سارس و ابولا و ایدز رخ کرده‌اند توجه نکرده‌ایم، شاید کائنات می‌خواهد به‌ ما بفهماند ما نه فقط سرور او نیستیم، بلکه حتی مستاجر هم نمی‌توانیم خودمان را حساب کنیم، یعنی ما نیز عضوی هستیم مانند سایر اعضا، اگر در جهت حفظ حیات کلی حرکت کردیم ـــ جایی برای ما هم خواهد بود، وگرنه برای آن موجود چند میلیارد ساله آسان است که این عضو ویرانگر را حذف کرده و بار دیگر عضوی پدید بیاورد که مفید باشد و حدِ خودش را بداند.

اشاره کنم که نظریه گایا؛ از بسیاری از چهره های برجسته چند ده‌ی گذشته، الهام گرفته است، از جمله واسلاو هاول (سیاست‌مدار اهلِ جمهوری چک)، جان تاد (مخترع و هندسه دانِ بریتانیایی)، فریمن دایسون (فیزیکدان نظری و ریاضی‌دان آمریکایی)، ال گور (فعال محیط زیست و سیاست‌مدار آمریکایی)، جوزف کمبل (اسطوره شناس، استاد ادبیات در کالج سارا لارنس نیویورک، تخصص او اسطوره‌شناسی تطبیقی و دین‌شناسی تطبیقی بود) و الیزابت ساتوریس ( زیست شناس تکامل، آینده‌پژوه).

برای بسیاری این یک بحث مبهم است، تأییدِ این نظریه‌ی علمی ـــ یک چالِش بزرگ بوده و تا به امروز هیچ نتیجه‌گیری مشخصی بر اساسِ فرضیه گایا ـــ وجود ندارد، با این حال، این فرضیه در میان جامعه‌ی علمی جدی ـــ طرفدارانی دارد، حامیان این ایده؛ بر وجود مکانیسمِ بازخوردی (برگشت پیام ارتباطی است که در آن ـــ خروجی به‌ طور عامدانه به پیام فرستنده ـــ واکنش نشان می‌دهد) برای موجودات زنده تاکید می کنند که سیاره را قابل سکونت نگه می دارد.

به عنوان مثال، هنگامی که دی اکسید کربن در اتمسفر آزاد می شود، سیاره با افزایش رشدِ گیاهان ـــ واکنش نشان می دهد، این جریان منجر به کاهش سطحِ گازهای گلخانه ای (به گازی که در جو یک سیاره وجود دارد ـــ گفته می‌شود) می شود.

مثالی دیگر خشکیها و اقیانوسها بوده که بخشی از یک کل هستند و متقابلاً بر یکدیگر تأثیر گذاشته تا تعادلِ خاصی را حفظ کنند، با انتشارِ این فرضیه ـــ  لاولاک به توسعه‌ی یک رویکردِ سیستماتیک (برای تجزیه و تحلیل مسائلِ مربوط به محیط و خودِ انسان)؛ برای مطالعه زمین کمک کرد، یعنی ما شروع به مطالعه‌ی سیاره؛ به عنوان یک کل کردیم و نه به عنوانِ مجموعه ای از قطعاتِ مستقل.

بر اساس گایا، موجودات زنده فقط جزئی از یک فرایند کلی تر حیات در سیاره‌ی ما هستند، به عبارتی، این کلِ سیاره‌ی زمین است که زنده محسوب شده و هر یک از موجودات، در واقع همانند سلول‌های این موجود زنده هستند، بدین ترتیب، نه تنها موجودات از محیط سیاره خود تأثیر می‌پذیرند (نظریه داروین، تنازعِ بقا، انتخابِ طبیعی، تکامل و...) ـــ بلکه بر این محیط نیز به گونه‌ای تأثیر می‌گذارند.

لاولاک دائماً بر لزوم کاهش سوزاندنِ سوخت های فسیلی ـــ تأکید می کند، توسعه دهندگانِ انرژی های تجدیدپذیر (منابعی با انتشارِ کربن صفر، مانند: نورِ خورشید، باد، باران، جَزر و مد، امواج و گرمایشِ زمین‌گرمایی) دهها سال برای کاهشِ آلودگی تلاش می کنند، اما خوب می‌‌دانیم که تغییر ناگهانی کاهش سوزاندنِ سوخت های فسیلی به انرژی‌های تجدیدپذیر ـــ مشکلِ بزرگ دیگری ایجاد می‌کند: بحرانِ انرژی و در نهایت؛ شکافِ جهانی انرژی، لاولاک عملی‌ترین راه حل را ساختِ نیروگاه های هسته‌ای (بر پایه‌ی فناوری هسته‌ای و با کنترل فرایند شکافت هسته‌ای، از گرمای آزاد شده‌ی آن ـــ اقدام به تولیدِ انرژی الکتریکی می‌کند) بیشتر ـــ برای کمک به غلبه بر این گذار و حفظِ تعادل در مقیاسِ جهانی می داند.

بنده شخصا با ساختِ نیروگاه های هسته‌ای موافق نیستم، چرا؟ چون آلایشِ هسته‌ای (آلودگی است که توسط زباله‌ها یا پسماندهای هسته‌ای ایجاد می‌گردد، این‌ها موادی هستند که در نیروگاه‌های هسته‌ای از طریق شکافت هسته‌ای تولید می‌شوند) (و یا این که با انفجار نیروگاه؛ محوطه‌ای به شعاع ۲۰ کیلومتر بشدت آلوده شده و هیچ موجود زنده‌ای را باقی نگذاشته و در اثرات تخریبی ژنتیکی ـــ تا ۱۰ نسل را بر روی محوطه‌ی بزرگتری در حدود شعاع ۴۰ کیلومتر باقی خواهد گذاشت) نگران کننده است، حوادث هسته‌ای مانند مایل آیلَند (۱۹۷۹)، حادثه چِرنوبیل (۱۹۸۶) (شخصا بازدید کردم) و حادثه‌ی فوکوشیما (۲۰۱۱) (در پی زلزله ۹٫۰ ریشتری در ژاپن و سونامی پیامد آن ـــ در توکیو حضور داشته و چند سال قبل از آنجا بازدید کردم) را فراموش کرده ایم؟ انرژی هسته ای الان به یک موضوعِ  تابو تبدیل شده ـــ هر چند که لاولاک معتقد است که در مورد خطراتِ ساختِ نیروگاه های هسته‌ای ـــ اغراق شده است.

لاولاک با ما رودربایستی نداشته و معتقد است که بدون راه حل های سریع و مناسب، زمین می تواند به سیاره ای متخاصم برای انسان ـــ تبدیل شود، آیا فرضیه‌ی گایا چیزی برای کمک دارد یا سازمان ملل و دولتمردان باید به مسیری که تاکنون پیش رفته‌اند ـــ ادامه دهند؟ می دانیم که برنامه‌های آنها برای کاهش گرمایش زمین ـــ جواب نداده است، طی ۱۰۰ سال گذشته (از سال ۱۸۸۰ میلادی اندازه‌گیری دمای هوای کره‌ی زمین آغاز شده‌ است)، سیاره‌ی زمین به‌ طور غیرطبیعی ـــ حدود ۰٫۷۴ درجه‌ی سلسیوس گرم‌تر شده است، حتی فرایندهایی نظیر فعالیت‌های آتشفشانی، زمین گرمایی و همچنین فعالیت‌های خورشیدی نیز باعثِ شده که زمین گرمتر از قبل شود، البته با افزایش آگاهی‌های عمومی، مصرف بهینه سوخت و انرژی، افزایشِ سطح فضای سبز و جلوگیری از تخریبِ جنگل‌ها، بازیافت مواد و استفاده از انرژی‌های جایگزین سوخت‌های فسیلی مانند؛ باد و خورشید ـــ می‌توان این پدیده و اثراتِ منفی آن بر زندگی بشر را کنترل کرد، اما همین، فقط یک نوع کنترلِ ساده که گاهی‌ فقط روی کاغذ مانده و به اجرا نمی‌‌رسد، ضربه انسان بر محیط زیست یا ضربات انسان‌ساخت بر محیط زیست (مستقیم یا غیرمستقیم) ـــ وحشتناک است، حتی در خوشبینانه ترین پیش بینی ها، همه چیز برای بشریت ـــ آینده تاریک به نظر می رسد.

آگاه باشید، زمین می تواند شورش کرده و ما را نابود کند، زمین زنده است.

پاریس، تابستان ۲۰۲۱ میلادی.