«ایرونی» نهادساز نبوده و نیست. ما سابقه نگهداری از میراث و درک قدر قدمت را هم نداریم. The Iranian با همه کمبود امکاناتش یک منبع خارقالعادهای برای ایرانیان «آواره» (یا «آواره ذهنیت») بود. در بین نسلهای مهاجر ایرانی در ادوار، خیلی به ندرت گروهی اثری از خود گذاشته. گروهی همچون پارسیان هند منحصر به فرد بود و بقیه در غربت بسادگی محو شدند. مثلا در مورد یک موج بزرگی از مهاجرت های ایرانیان به اندونزی و جنوب شرقی آسیا در سه قرن پیش هیچی نمیدانیم و بغیر از شواهد کوچکی همچون اشعار حافظ برسنگ نبشتههای معدودی از قبرهای متروک آنان یا واژههای فارسی در زبان های منطقه هیچگونه اطلاعات دیگری در دست نیست.
بزودی از آوارگی نیم قرن خواهد گذشت و بغیر از The Iranian و مدرسه رستم در لندن و کیهان لندن نهادی یا سازمانی که بتوان به آن بعنوان دستاوردی از این چند میلیون «آواره» مثال زد سراغ ندارم.
از زحمتهای جهانشاه برای ترمیم آرشیو «ایرانین» و جلوگیری از «مثله شدن» آرشیو در دست شریک سابقش بسیار سپاسگزارم. آرشیو «ایرانین» انعکاس مهمی از زندگی و دوران آوارگانیست که نه نهادی اجتماعی یا فرهنگی برای خود ساخت و نه نهادی که میراث فرهنگیش را برای نسلهای بعدی حفظ کند و از خود ردپایی بگذارد.
دستت درد نکنه.
خیلی ممنون از لطف و محبت شما.
با شما صد در صد و از بن دل موافقم. جهانشاه بدون هیچ چشمداشتی وسیله ای در اختیار ما گذاشت تا بتوانیم در آن هرچه دل تنگمان می خواهد بگوییم بدون ترس از هرگونه سانسور یا سدّ راهی. به عبارت دیگر، جهانشاه به ما تمرین دموکراسی و آزادی بیان عقیده می دهد با شعار مجله اش که هیچ چیز مقدسّ نیست.
جهانشاه، آقا ما با همه اینهایی که دوستان اینجا گفتن، خیلی خیلی موافقیم.
ارادتمند شما :))