سورئالیسم ـــ دلشادَم نمی کند، یعنی منِ کلاسیک کار چه به فَراواقعگرایی فَرنگیایی، اما زندگی سالوادور دالی را همیشه دنبال می کنم، دالی خیالپردازی غیر عادی بوده که سخت اصرار به انجام کارهایی عجیب ـــ برای جلب توجه دیگران داشت، اگر همفکرش نباشی ـــ برایت آثارش خستهکننده و آزاردهنده می شود، فقط لازم است یک لحظه به یکی از شناختهشدهترین نقاشی سورئالیستِ او به نامِ تداوم حافظه شده و وارد دنیایَش شوی، گذر از اندیشههای فرویدی ـــ بی حوصلهات می کند، آنچنان که انحنا، پیچیدگی و حتی خمیدگی خاصی ـــ روحِ تو را در بر می گیرد، از من به تو نصیحت، در عالمِ بیداری ـــ به دنیای دالی سفر نکن.
اما دالی کارِ جالبی کرده و چون من سالهاست علاقهای خاص به دنیای خوراکشناسی (شناخت آشپزی و فرهنگ با تمرکز بر روی خوراک، در کل شامل کشف، مَزهشناسی، آزمایش، تحقیق، درک و تشریح در خصوص تهیه غذا و تشخیص کیفی خوراک و تغذیه انسان است) دارم ـــ توجهِ من را به خود جلب کرد، دالی در سالِ ۱۹۷۳ میلادی یک کتابِ آشپزی چاپ و در آن دستورالعملهای آشپزی خود را گردآوری و به علاقمندانَش عرضه کرده است.
البته نامِ کتاب شامهای گالا (گالا ـــ منبع الهامِ دالی و همسرَش بود) است، این کتاب در ده فصل نگاشته شده و مملو از دستورالعملهای اِروتیسم، هنر و آشپزی است، تصاویرِ کتاب از حلزونها و غذاهای قارچی شروع شده و ما به معنای واقعی کلمه ـــ طعم سورئالیسم را احساس می کنیم، این نشان دهندهای همانی است که دالی در کتابِ زندگی خود بدان اشاره کرده است: وقتی شش ساله بودم ـــ دلم میخواست آشپز شوم، اما این جریان خیلی طول نکشید، سالِ بعد آرزویم بود که مثلِ ناپلئون باشم، از همان وقت آرزوها و خواستههایَم پیوسته رشد میکنند.
از این کتاب فقط ۴۰۰ جلد باقی مانده و چندی پیش یک نسخه امضا شدهی این کتاب ـــ به قیمتِ ۲۰،۰۰۰ € به فروش رفت، یکی از فصلهای کتاب که مربوط به آشپزی هوسافزا یا افرودیزیاک (خوراکی که باعثِ افزایش میلِ جنسی میشود) است ـــ دالی نامِ دیگرِ آن فصل را اینگونه گذاشته است: گالا را میخورم.
تا به حال حتما دوستان متوجه شدند که این کتابِ آشپزی ـــ دستورالعمل هایی با رژیم غذایی متعادل و سالم ارائه نمی دهد، این کتاب ـــ شما را دعوت به لذت بردن و حتی تلخ شدنِ مزاج می کند، این را خود دالی در ابتدای کتاب نوشته است، دستورالعملهای دالی و تصاویرِ کتاب ـــ منحصراً به علمِ لذت از طعم و مزه اختصاص دارد، اگر شما رژیمِ غذایی خاصِ قرنِ بیست و یکی داشته و کالریهای موادِ خوراکی را میشمارید ـــ مجبور هستید از همان ابتدا کتاب را بسته و آن را دنبال نکنید، دالی این کتاب را از دستورالعملهای غذایی پُر انرژی و مزههای پرخاشگرِ پر کرده و مطمئناً خواندنِ این کتاب برای شما بسیار یک مجازاتِ فَراواقع را به دنبال خواهد داشت.
برای افرادی که میخواهند واردِ این دنیای خطرناکِ دالی شوند ـــ یک دستورالعملِ کوکتلِ موردِ علاقهی خود را که از کتاب یاد گرفتم ـــ در اینجا گرد آوردم.
کوکتل کازانووا؛
۱ قاشق غذاخوری آب پرتقال
۱ قاشق چایخوری کمپاری (نوشیدنی الکلی ایتالیایی)
یک مقدار زنجبیلِ له شده
۴ قاشق غذاخوری کنیاک
۲ قاشق غذاخوری بِرندی قدیمی
یک مقدار کم فلفلِ قرمز
افرادی که کارِ زیاد در طولِ هفته کرده و نیاز به برطرف کردنِ خستگی خود دارند ـــ این کوکتل برایشان عالی است، فلفل و زنجبیل را به دورِ لیوانِ کوکتل کشیده تا برطرف کننده مزهی تلخِ کوکتل باشد، گرم و یا سرد بودنِ کوکتل اختیاری است، اگر میخواهید سرد باشد ـــ کامپاری و کنیاک را نیم ساعت در یخچال بگذارید، در آخر همهی این مایعات را با آب پرتقال در لیوانِ کوکتل ساز قاطی کرده و به یکبار آن را بنوشید، تاثیرَش همان لحظه است، از نوشیدنِ آن لذت خواهید برد.
ژنو، بهارِ ۲۰۲۱ میلادی.
به عنوان کسی که چهلواندی ساله نقاشی میکنم، دالی هرگز توجه منو جلب نکرد! بارها و بارها کتابشو از کتابخونه درآوردم به نیت رفافت:) ولی نشد! درکش نکردم که نکردم از اشیا کشدار و عقربههای گزندهی ساعتش هیچی نفهمیدم، فقط قلمشو تحسین کردم طراح بیبدیل! به قول شما شاید چون ذاتا کلاسیککارم!
مثل همیشه متون شما منو سرخوش میکنه،مثه خود شراب قرمز
نگار من عزیزم، هر چیزی که باید بخوانی ـــ بخوان، حتی اگر دوست نداشته باشی، با هیچ چیز غریب نباش، هر چه بیشتر بدانی ـــ بیشتر ریشه در عمقِ زندگی پیدا میکنی، پاینده باشی
دختر صحرای گرامی و خوش قلب، دیدنِ شما در کلبهی این حقیر ـــ بنده را سخت مسرور کرد، سپاس از وقتی که گذاشتید.
سالوادور دالی یکی از نقاشان مورد علاقه ی من است و نگاه کردن به نقاشی های او مرا واقعا به فراسوی عالم واقع می برد. به نظر من یکی از شگفتی های کار دالی این است که پیش از دنیای دیجیتال به نوعی به آن دسترسی پیدا کرده بود. کافی است به تابلوی لینکلن او نظری بیفکنید.
از کتاب آشپزی او اصلا چیزی نمی دانستم. خوش حالم که آن را به طرفداران او معرفی کردید.
مهسای عزیز، کّلِ زندگی دالی و آنچه که به او مربوط است (چه هنری و چه غیر هنری) ـــ جالب و فرا گرفتنی است (او همیشه میگفت که: باور داشته که تناسخِ روح برادر کوچکتر خود بوده که قبل از تولدش ـــ مُرده بود، این نکته برای من بسیار جالب بوده چرا که به بحث در زمینهی روح گرایی علاقمندم)، اتفاقا جای شما خالی دیشب در محلی بودم (پاریس) که یکی از جاهای موردِ علاقهی دالی در زمانِ خودش بوده و همچنان جایگاهَش را حفظ کردند.