عمومی

دنبال کن


عضو از ۱۵ مهر ۱۳۹۱

ساعـت جیبی خاقـانِ اعظـم‎

سلطان فتحعلی شاه قاجار، اثر میرزا بابا اصفهانی، سال ۱۷۹۸ میلادی، وی در زمان رسمِ این نقاشی هنوز شاه نشده و تاج هم به سر ندارد. نکته جالب دیگر تصویر، ساعتِ جیبی است.
 

ماریو بارگاس یوسا هم رفت

خبر تلخ بود، مثلِ غروبِ هر روزِ خدا... 
 
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات و سیاستمدار اهل پرو روز یکشنبه ۱۳ آوریل در سن ۸۹ سالگی در لیما، پایتخت این کشور درگذشت. 
 
در زمستان ۱۹۹۹ میلادی ـ دانشکده‌ی ادبیات یک کلاس خاص برای آشنائی با سبک نویسندگی وی و ادبیات هیسپانیک بوجود آورده و به مدت ۳ هفته از وجودش ـ بهره‌ی بسیار بردم. 
 
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، نویسنده، مقاله‌نویس و روشنفکر برجسته، جایگاهی بی‌بدیل در ادبیات معاصر جهان دارد. او با نثری شفاف، روان و عمیق، توانست سیاست، قدرت، هویت و سرگذشت فردی را در قالب رمان‌هایی پیچیده و چندلایه به تصویر بکشد. آثار برجسته‌ای چون «گفت‌وگو در کاتدرال»، «سور بز» و «جنگ پایان دنیا» نه‌تنها تجلی نبوغ روایی او هستند، بلکه نشان‌دهنده ژرف‌اندیشی‌اش در تحلیل ساختارهای اجتماعی و سیاسی آمریکای لاتین نیز می‌باشند. 
 
بارگاس یوسا با بهره‌گیری از تکنیک‌های مدرن داستان‌نویسی، توانست صدایی یکتا و تأثیرگذار در میان نسل طلایی نویسندگان لاتین‌تبار خلق کند.
 
کارنامه ادبی بارگاس یوسا، فراتر از جوایز و افتخاراتی همچون جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰ است؛ او همواره صدای حقیقت، آزادی و مسئولیت روشنفکرانه بوده است. 
 
قلم او در برابر استبداد، فساد و خودکامگی سر خم نکرد و با شجاعت، روشنایی را در دل تاریکی جست‌وجو کرد. ادبیات در نگاه او، ابزاری برای بیدارسازی وجدان انسانی است؛ رسالتی که او در تمام عمر حرفه‌ای خود، با صداقت و پایبندی به اصول انسانی و هنری، دنبال کرد. 
 
میراث او نه‌تنها در میان کتاب‌هایش، بلکه در قلب خوانندگانی باقی خواهد ماند که با واژگانش، جهان را بهتر درک کرده‌اند.
 
در هفته‌ی دوم مقاله‌ای را که در زمینه‌ی پروژه‌ای تلویزیونی از ارنستو «چِه» گِوارا ـ  انقلابی مارکسیست تهیه کرده بودم را نشانش دادم. او زمانی‌ «چِه» را تحسین کرده و سپس از وی و میراثش روی گرداند. سنیور یوسا با احترام زیاد پروژه را تماشا کرده و صحبتِ کوتاه و زیبائی را با من مطرح کرد. تمام ثانیه‌های کلاسش با ارزش و حیف که از میانِ ما رفت.
 
یادش گرامی‌.
 
* این نوشته را دیروز در شبکه‌ی ایکس انتشار دادم.

دنیای چپ

مقاله زنده یاد محمود جعفریان با عنوان دنیای چپ مجله تماشا، آبان ۵۳ خورشیدی.

محمود جعفریان معاون سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و قائم‌مقام دبیرکل حزب رستاخیز در دوران محمدرضا شاه پهلوی بود.

مسعود بهنود ۳۲ سال پس از گلوله‌باران جعفریان و پس از پیوستنش به تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی در یادداشتی اذعان داشت که دادگاه انقلابی به ریاست خلخالی تنها به استناد شایعات و غیبت‌ها و توهم برای جعفریان و نیکخواه حکم اعدام صادر کرده بوده‌است.

وقتی این فرار مرگبار متوقف شد‎

گریز یک فیلم مهیج سرقت بر اساس رمانی از جیم تامپسون به کارگردانی سم پکین پا است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد. این فیلم در ایران با عنوان این فرار مرگبار به نمایش درآمد.

استیو مک‌کوئین در نقش داک مکوی

الی مک‌گرو در نقش کارول

بن جانسون در نقش جک بینن

موسیقی فیلم از کوئینسی جونز

«داک مک‌کوی» با کمک همسرش، «کارول مک‌کوی» و «جک بینن»، سوداگری فاسد و قدرتمند از زندان آزاد می‌شود تا نقشه «بینن» را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تگزاس عملی کند. او برخلاف میلش، با دو تن از افراد «بینن»، «رودی باتلر» و «فرانک جکسون» همراه می‌شود.

در جریان سرقت، وقتی «داک» با پول‌ها از بانک خارج می‌شود، «جکسون» که وحشت کرده، به نگهبان شلیک می‌کند. «باتلر» پس از خلاصی از دست «جکسون» در محل قرار با «داک» سعی می‌کند به او نارو بزند. «داک» به او شلیک می‌کند اما جلیقه نجات مانع مرگش می‌شود. «داک» به سراغ «بینن» می‌رود که حالا هم پول‌ها و هم «کارول» را می‌خواهد، اما به دست «کارول» کشته می‌شود.

آن دو با پول‌ها فرار می‌کنند در حالی که...

فیلم این فرار مرگبار در چند روز اول نمایش در نسخه کامل و بدون سانسور در سینما آتلانتیک تهران با موفقیت زیاد تماشاگران مواجه شد. پایان غیر متعارف آن (برای زمان نمایش) با ضوابط اداره سانسور آن دوره (تشویق به بد آموزی ممنوع) مغایرت داشت.

پس از چند روز، متنی به انگلیسی با دوبله فارسی به پایان فیلم اضافه شد که پایان فیلم را بکل تغییر داده و خبر از دستگیری قهرمانان فیلم می داد. این متن در نسخه آمریکایی و اصلی فیلم وجود ندارد و اداره سانسور وزارت فرهنگ و هنر میخواست سانسور فیلم را با افزودن این متن انگلیسی بدین نحو توجیه کند که این قسمتی از داستان اصلی فیلم است.

با تمام این تفاصیل، این فرار مرگبار در سی و ششمین روز نمایش خود در سینما آتلانتیک توقیف شد. دایی من نماینده‌ی کمپانی وارنر برادرز بود و هیچگاه دلیل اصلی‌ این توقف را به ایشان نگفتند.
 

قلیان کشی و چایخوری هنری کسینجر

پذیرایی از هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی دولت ریچارد نیکسون؛ با قلیانِ ناصری و چای قندپهلو، تیرماه ۵۱ خورشیدی.

زنان در مجلس ایران، ۱۳۳۰ خورشیدی

مجلس ایران در سال ۱۳۳۰ خورشیدی، تماشاگران زن زیر طاق میانی جدا از مردان نشسته‌اند.

ساحل دزدان دریایی

در نقشهٔ ایران از اواخر قاجار که انجمن جغرافیایی سلطنتی انگلستان در سال ۱۸۹۲ در لندن منتشر کرده جزایر ۳گانه به رنگ سرزمین ایران کشیده شده و جایی که کشور امارات است را «ساحل دزدان دریایی» نامیده است.

روس‌ها یوسف خان حکماواری را شقه کردند

شنبه یکم دی‌ماه ۱۲۹۰ خورشیدی روس‌ها در تبریز دست به کشتار پردامنه‌ای زدند و عده‌ای را به وضع دلخراشی با نفت و بنزین سوزاندند و برخی دیگر را نیز در تنور آتش انداختند. همزمان در مشهد هم قزاقان روس بازار مشهد را غارت کرده و دکانین را به آتش کشیدند.

نائب یوسف در بیشتر جنگ‌هایی که مرتبط با مشروطیت و هکماوار بود، شرکت داشت و از جمله آن‌ها، جنگ روز بیستم شهریور ماه، سال ۱۲۸۷ خورشیدی بود، آن روز، روز بسیار سختی برای تبریز بود، چرا که لشکریان دولتی می‌خواستند به هر طریق که ممکن بود تبریز را تحت تصرف خود درآورند، آن روز سپاه ماکو نیز جزو دولتیان مهاجم بود و توپ‌های شلیک شده از طرف آنان در محله  جامش‌آوان (جمشیدآباد کنونی) می‌ترکید و چنان غرشی می‌کرد که اهالی چنین می‌پنداشتند که گردان بزودی فرا می‌رسد، ناتوانی و وحشت همه جای هکماوار را فرا گرفته بود تا جایی که عده‌ای از مردم بی‌دفاع محله قصد بیرون رفتن از منطقه از طریق باغ‌ها و امان خواهی از فرمانده سپاه ماکو را داشتند، در این حین نائب یوسف به یکباره با تفنگدارانش شلیک کنان از پشت سر ماکوئیان سر رسیده و با پراکنده کردن آن‌ها از ذلت و خواری هم محله‌ای‌هایش در آن زمان جلوگیری کرده و مانع ویرانی حکماوار و تسلیم شدن اهالی شد.


یوسف خان حکم آبادی در هجدهم دی ماه ۱۲۹۰ خورشیدی در ورجی‌باشی (ویجویه) به طور تحقیرآمیزی به دار آویخته شد، روس‌ها کلاه یوسف خان را طلب کردند، اما او حاضر به این کار نشد، چرا که بنا به موضوعات اجتماعی حاکم بر ایران، کلاه نماد مردانگی بود و روس‌ها که با مقاومت یوسف خان مواجه شدند، او را سرا پا اعدام کرده و سپس بدن او را به دو نیم کرده و یک پای او را از این سر و پای دیگرش را از آن سر دروازه آویزان ‌کردند تا مردم تبریز یک هفته شاهد عاقبت مجاهدان باشند و بترسند.

مردم تا یک هفته شاهد این اتفاق‌های فجیع بودند، پیکر یوسف خان را با گچ یک جا جمع کرده و در گورستان قدیمی حکم آباد دفن کردند، این گورستان در سال ۱۳۳۰ به مدرسه نیر تبریزی تبدیل شد، مقبره یوسف خان در بخشی از حیاط مدرسه قرار داشت که امروز هم به مدرسه محدثه شهرت دارد.
 

فون اشپیگل، ایران‌شناس آلمانی

فریدریش فون اشپیگل (۱۸۲۰ ـ ۱۹۰۵) خاورشناس و ایران‌شناس آلمانی بود.

او استاد دانشگاه ارلانگن بود و در زمینه‌های زبان‌های ایرانی و هندی و آیین زرتشت آثار ارزنده‌ای از او به جای مانده‌است. نام او در زمرهٔ نخستین خاورشناسانی شناخته می‌شود که در زمینهٔ پژوهش‌های زبان‌شناسی ایران پژوهش‌های مؤثری انجام داده‌اند.

او شماری از آثار ایرانی، همین‌طور دستور زبان فارسی‌قدیمی و زبان‌های باختر را به چاپ رساند. سپس نوبت به آثار باارزش زبان‌شناسی و باستان‌شناسی او با عنوان‌های زیر رسید: سنگنوشته‌های پارسی باستان و بررسی دستور زبان و ساختار آن (۱۸۶۲)، ایران، سرزمینی که میان دو رود دجله و ایندوس جای‌گرفته‌است.

شهره آغداشلو وارد مافیا شد‎

شهره آغداشلو در مینی‌سریالِ بسیار برجسته تلویزیونی درام ـ جنایی پنگوئن نقشی را برعهده گرفت.

این مینی‌سریال بر پایه شخصیت به همین نامِ متعلق به دی‌سی کامیکس است و برگرفته بر فیلم ابرقهرمانی بتمن (۲۰۲۲) محسوب می‌شود و به قدرت رسیدن پنگوئن در دنیای تبهکاران گاتهام سیتی را بررسی می‌کند.

به نظر من شهره با بازی قدرتمند و حضور کاریزماتیکِ خود ـــ نقش قابلِ توجهی ایفا می‌کند (نقش نادیا برای او نوشته شده و او را زنی ایرانی توصیف کرده که از یک خانه‌دار ـــ به رئیسِ مافیا تبدیل می‌شود). او با صدای متمایز و شخصیت قوی‌اش به شخصیتِ خود عمق و پیچیدگی بخشیده و باعث شده ـــ تماشاگر به راحتی با او ارتباط برقرار کند.

بیشتر