چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
ما زنها همهمان دو دهان بزرگ داریم که مردها فقط یکیش را دوست دارند و برای آن یکی گوشهایشان از دم بسته است. از همان دهانی هم که دوست دارند بچهشان را میخواهند و حق کمبربندشان را. پس کار شاقی نکردهای. اما دست خودت نیست! تو تمام دهانهایت چارتاق باز است و فکر میکنی همه باید برای زبان چرخاندنت غش و ضعف کنند. گفتم که یک امروز که بلند شده رفته خانه رک و رفیقهایش، من و شوهر طفلکیام هم نفسی بکشیم و به بهانه تولدش خلوتی بکنیم بدون جیغهای ممتد توله او و قهقهههای بیخیال خودش پای تلویزیون و گوشی.
Jahanshah | یک روز قبل
۲ ۴۷
انقلاب موفق نشد. این همه آدم کشته شدند و جگر عزیزان کشتهشدهها که شاهد تاریخشان بودند و شهید صحنهی آزادی شدند کباب شد اما به ما ترسوترها و جانعزیزترها خوش هم گذشت. جگرمان سوخت و هنوز هم میسوزد، اما مگر میشود حجم اهمیت زندهبودن و وجودداشتنمان و دادزدنهای تکتکمان را در آن روزهای رستاخیزگونه نادیده گرفت؟ آدم باید کور باشد و این زیبایی به جامانده از آن روزها را در بینابین همین پلشتیهایی که هر روز بیشتر از قبل بر سرمان آوار میشوند، نبیند.
Jahanshah | ۶ روز قبل
۰ ۷۴
فکر کن ما اونوقت که چنین زامبی هایی کاره ای بودن رفتیم سمت مواد. حالا ترقی کرده فکرا بازتر شده، خلب البت که منم حتی تو سینزده سالگی مریض بودم، درسته من مریض بودم ولی چرا شدم؟ چون فقط من مریض نبودم، محله مونم مریض بود. سمت شوش که تخم میخاد شبا بیای بیرون. اینجاها محله هم میشه مریض باشه.. در جاییکه ثلث بچه محل ها و همساده ها تو فاز نئشه بازی بودن و بقیه یا اراذل یا دزد یا ساقی؛ دیگه مریض بودن محله و شهر که شاخ و دم نداره که!
Jahanshah | ۹ روز قبل
۰ ۸۰
نظرات