۱۹ فروردین امسال می شود ۷۲ سال که صادق هدایت نویسنده، مترجم و روشنفکرِ بزرگ سرزمینمان را از دست دادیم.


اتاق صادق هدایت داستان عجیب‌ و غریبی دارد که در مورد آن نوشته‌اند؛ صادق هدایت هیچ حزبی را قبول نداشت. اصولا صادق هدایت قیم را نمی‌پذیرفت، حال این قیم حزب یا گروهی یا حتی اعضای فامیل باشد. شخص کاملا مستقلی بود ولی با روسای حزب توده که همه افراد تحصیلکرده بودند دوست بود، مانند بزرگ علوی، عبدالحسین نوشین و بسیاری دیگر. اینها می‌خواستند کمیته مرکزی حزب را هفته‌ای یک بار تشکیل دهند اما هر جا که می‌خواستند جلسه برگزار کنند، ماموران امنیتی از طریق جاسوسان به آنجا ریختنه و آنها را دستگیر می‌کردند. تا اینکه ابتکاری به خرج داده و خواستند که این کمیته را در اتاق صادق هدایت تشکیل داده ـــ چون هیچ کس باورش نمی‌شد که در یکی از اتاق‌های خانه اعتضادالملک که از رجال مملکت بود، اعضای حزب توده رفت‌وآمد کنند.

به هر حال، این کمیته در اتاق صادق هدایت تشکیل شده و او فقط به عنوان میزبان در این کمیته شرکت می‌کرد و پذیرای مهمانانش بود ولی یک کلمه حرف نمی‌زد چون اصلا حزب توده را قبول نداشت. حزب توده در مدتی که در اتاق صادق هدایت کمیته را تشکیل دادند توانستند کار خود را پیش ببرند.

صادق هدایت در خانه پیش پدر و مادر و خواهرش هم می‌رفت ولی کارهای زیادی داشت و بیشتر در اتاق بود. او سی کتاب نوشته که بیشتر آنها در همین اتاق نوشته شده است. مطالعه صادق هدایت بسیار شگفت‌انگیز بود.

منابع داخلی و خارجی کتاب‌های او مانند «فواید گیاه‌خواری» یا «انسان و حیوان» بسیار فراوان و متنوع است که این مستلزم مطالعه زیاد است.

در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمان اجاره‌ای‌اش ـــ در خیابان شامپیونه، واقع در پاریس ـــ با گاز خودکشی کرد. او نخستین نویسنده و ادیب ایرانی محسوب می‌شود که خودکشی کرده‌ است. وی چند روز قبل از انتحار بسیاری از داستان‌های چاپ نشده‌اش را نابود کرده بود. هدایت را در قبرستان پرلاشز پاریس به خاک سپردند.

بر سرِ مزارش رفته و یادش را گرامی‌ خواهم داشت.