آسو:
مریم فومنی
برای فهم زندگی عربهای ایران، شناخت ساختار قبیله یک ضرورت است. عربهای ایران گرچه دیگر به شکل قبیلهای زندگی نمیکنند اما اسم و رسم و ساختار قبیلهها هنوز در بین آنها زنده است.
هر قبیله مشتمل از تعدادی طایفه (عشیره) است و هر طایفه به چند بیت تقسیم میشود، هر بیت هم مجموعهای از چند خانواده است که کوچکترین واحد اجتماعی در قبیله است. پیشتر سنت این بود که افراد هر طایفه در کنار هم زندگی میکردند، اکنون اما بهویژه در شهرها کمتر دیده میشود که افراد یک طایفه در یک محله و در کنار هم زندگی کنند.
در این گزارش با تمرکز بر عربهای جنوب غربی ایران که در استان خوزستان زندگی میکنند و از آنها با عنوان «عرب اهوازی» یاد میشود، به دنبال گشودن پنجرهای برای شناخت این نهاد اجتماعی و تحولاتش در سالهای اخیر هستیم.
بنا به پژوهشی که یوسف بنیطرف با عنوان «قبیلهها و عشایر عرب خوزستان» منتشر کرده، تا دورهی شیخ خزعل (۱۲۴۲-۱۳۱۵ خورشیدی)، شیوخ عرب که ریاست قبیلهها را برعهده داشتند، از قدرت زیادی برخوردار بودند، که مبتنی بر پشتوانههای اقتصادی، ناشی از عرف و سنتهای باقی مانده از سدهها قبل بود.
به گفتهی بنیطرف در یک دورهی کوتاه که شامل چند سال قبل و بعد از انقلاب ۱۳۵۷ بود، شدت نفوذ شیوخ عرب بهویژه در شهرها کمتر شده بود. او دلیل این تغییر را تحول در زندگی اقتصادی و بینش سیاسی-اجتماعی مردم و بهویژه «طبقهی میانی و روشنفکران شهرنشین» میداند. با این حال پس از نخستین سالهای بعد از انقلاب که فضای انقلابی بر جامعه حاکم بود، بسیاری از مردم عرب برای حل مشکلات و اختلافاتشان دوباره به سمت شیوخ قبیلهها رفتند و در دههی هفتاد که این پژوهش منتشر شد، نفوذ و قدرت شیوخ قبیلهها افزایش پیدا کرده بود.
برو به آدرس
نظرات