آسو:
عبدالعزیز محبی در گفتوگو با مریم فومنی
بعد از سقوط کابل و قدرتگرفتن طالبان در افغانستان، دانشگاهها در این کشور تعطیل نشده اما طالبان بهدنبال اسلامیکردن دانشگاهها هستند. نهتنها کلاسهای درس مشمول تفکیک جنسیتی شده بلکه فضا و مناسبات حاکم بر دانشگاه بهطورکلی تغییر کرده است. به نظر عبدالعزیز محبی، رئیس سابق دانشگاه بامیان که زمستان گذشته افغانستان را ترک کرده است، آیندهی تحصیلات عالی در افغانستان تاریک است. اما استادانی که بهرغم دشواریها در افغانستان باقی ماندهاند، هنوز نگذاشتهاند که طالبان چراغ دانشگاه را خاموش کنند. عبدالعزیز محبی فارغالتحصیل دورهی دکترای زراعت و مهندسی محیطزیست از دانشگاه کشاورزی و فناوری توکیو است، سالها در دانشگاه کابل تدریس کرده و از سال ۱۳۹۸ ریاست دانشگاه بامیان را بر عهده داشت. او که مشاور پارلمان افغانستان در کمیسیون منابع طبیعی محیطزیست نیز بوده است، پنج ماه پس از سقوط کابل، افغانستان را ترک کرد و اکنون در دانشگاه ترینیتی در دوبلین در ایرلند مشغولبهکار است.
شما دسامبر سال گذشته افغانستان را ترک کردید، حدود پنج ماه پس از بهقدرترسیدن طالبان و خیلی دیرتر از بسیاری از دانشگاهیان و فعالان مدنی و سیاسی. چرا در آن زمان افغانستان را ترک کردید و در آن چند ماه بر شما چه گذشت؟
دلیلی که ما نتوانستیم مثل دیگران زودتر بیرون شویم این بود که در آن روزهای اول ما در یک قریه پنهان شده بودیم که طالبان نتوانند ما را پیدا کنند. از میدان هوایی هم خیلی دور بودیم. البته این هم فایده نداشت و طالبان دو روز پس از ورود به بامیان، پشت من آمدند و من را با خود به مرکز آوردند.
یک کسی را پیدا کردند که شمارهی تلفن من را داشت. من چون آن آدم را میشناختم، باورش کردم که ممکن است کس دیگری نباشد. زمانی که گوشی را بلند کردم، دیدم که طالبها صحبت میکنند، همراهشان صحبت کردم و گفتند: «شما بیایید، مشکلی ندارد. ما ضمانت میکنیم که شما را کسی ضرر نرساند.» برای من هم دیگر چارهای نبود. اگر نمیآمدم، ممکن بود فامیل ما در خطر جدی قرار بگیرد.
بعد که از آن قریه به مرکز بامیان آمدیم، یک دلیل اینکه دیر بیرون شدم این بود که نمیخواستم دانشگاه بامیان بهکلی از بین برود چون برای سرپاشدن این دانشگاه بسیار زحمت کشیده بودیم. البته پاسپورتهای من و خانوادهام هم تاریخهایشان گذشته بود و ما نمیتوانستیم برای ایران یا پاکستان ویزا بگیریم. وقتی هم که پاسپورتهایمان آماده شد، من در شرایطی بودم که نمیتوانستم از مرز بهشکل عادی بگذرم. تحتتعقیب بودم و هر روز از طرف نمایندهی فوقالعادهی وزارت تحصیلات عالی با من تماس میگرفتند که «کجا هستی و چه میکنی؟» تهدید نمیکردند اما من را مانیتور میکردند. درنهایت، به آنها گفتم که پانزده روز رخصت گرفتم و مریض دارم. در این مدت از مرز افغانستان بهسمت پاکستان بیرون شدیم. بعد هم توانستم از طریق برنامهی «پژوهشگران در خطر» و دولت ایرلند به این کشور بیایم و حالا در دو دانشگاه ترینیتی و مینوت مشغول کارهای تحقیقی هستم.
گفتید که نمیخواستید دانشگاه بامیان ویران شود. دانشگاه بامیان چه تاریخچهای دارد و در این سالها چه تغییراتی کرده؟ چند سال بود که ریاست آن دانشگاه را بر عهده داشتید؟
تاریخچهی دانشگاه بامیان خیلی جالب است. این دانشگاه در سال ۱۳۷۵ شروع به کار کرد. در آن زمان طالبان در گوشههایی از افغانستان بودند ولی حزب وحدت بر بامیان حاکم بود. دانشگاه از طریق حزب وحدت شروع شد و تا سال ۱۳۷۷ دوام پیدا کرد. سال ۱۳۷۷ طالبان آمدند. بامیان را که تسخیر کردند، دانشگاه هم کاملاً خوابید. در آن زمان ما چهار دانشکده داشتیم؛ دانشکدهی طب، علوم، زراعت و ادبیات. وقتی که طالبان از بامیان بیرون شدند، دانشگاه بامیان دوباره در سال ۱۳۸۸ شروع به فعالیت کرد؛ این بار با دو دانشکده. من از سال ۱۳۹۸ ریاست این دانشگاه را بر عهده داشتم. در این اواخر ۳۴ رشتهی تحصیلی در ۷ دانشکدهی دانشگاه بامیان تدریس میشد و ۷۶۴۱ محصل داشتیم. یکی از افتخارات ما هم این بود که دانشگاه بامیان از لحاظ ترکیب جنسیتی دومین رتبه را در سطح دانشگاههای افغانستان داشت. ۳۷درصد از محصلان ما زن بودند و بعد از دانشگاه «تعلیموتربیت کابل» توازن جنسیتی دانشگاه بامیان بیشتر از دیگر دانشگاههای افغانستان بود.
برو به آدرس
نظرات