احمد اکبری «از هر گوشه»: ما ملت شریف ایران چوب ندونم کاریهای مسٔولان و دولتمردانمون رو میخوریم. رهبریت تو بیتش نشسته با آمریکا کل‌کل میکنه و کرکری میخونه و واسه اونا شاخ و شونه میکشه.

تحریماشو ما ملت فلک زده باید تحمل کنیم تا ایشون بسته های امدادی (بخوانید راکتها و موشکهای جانشین انفجار اخیر) را با کلی ساز و دهل، منطنطن و مشعشع با طیاره آخرین سیستم بفرسته لبنان و جلو بقیه برادران (و خواهران) مسلمان قمپز در کنه که ینی ما هم بعله.
 
ملت شریف ایران (که در این فاجعه بیروت با مردم لبنان همدردند) خودشون برا نیم کیلو گوشت قرمز لح لح میزنن. از ترس زندانی شدن یا بدتر، گم و گور شدن صداشونم در نمیاد. تا اینکه اون روی سگشون بالا بیاد. اونموقع است که دیگه خدا بداد مسئولان برسه...
 
خامنه‌ای تو آب ایستاده و آب داره کم کم از سرش هم بالاتر میره. با اینحال دستش رو به جلو دراز کرده و کف دستش رو نشون میده و میگه: هرگز مذاکره نخواهیم کردمن نفسم رو حبس میکنم ولی مذاکره نمی‌کنم!!!
 
روی یه بشکه شناور نوشته: تحریم. چند تا کوسه هم دور عظمی جمع شدن و منتطر فرصت که دلی از عزا در بیارن.