هرگز باورم نمی شد که روزی بشنوم که کنسرتی از یک موسیقی دان و آهنگساز ایرانی بر مبنای داستان بیژن و منیژه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی در شهر کوچک ما برگزار شود. شهر ما* ، شهر کوچکی در جنوب غربی ایالت فلوریدا است که جمعیّت ایرانی آن از شمار انگشتان دست تجاوز نمی کند. این کنسرت روز شنبه دهم فوریه ۲۰۲۴ در یکی از کلیساهای این شهر برگزار شد.
ازین خبر غیر منتظره بسیار شگفت زده شدم . بلافاصله پس از شنیدن آن به یکی دو نفر از دوستان و آشنایان ایرانی ساکن این منطقه خبر دادم و همه براین باور بودیم که مگر می شود کنسرتی بر اساس داستان بیژن و منیژه و توسّط یک آهنگساز ایرانی در این منطقه بروی صحنه بیاید و ما در آن شرکت نکنیم. به هنگام خریدن بلیط ، خبردار شدم که یک جلسه ی سخنرانی هم در باره ی این کنسرت یک ساعت زودتر از شروع برنامه ی اصلی برگزار می شود که آهنگساز ایرانی ما بنام فرهاد پوپل ۱( در باره ی نام خانوادگی این آهنگساز توضیح خواهم داد.) هم در آن حضور خواهد داشت به همراه نوازنده ی پیانو - جفری بیگِل ۲- و رهبر ارکستر سمفونی - جوزف کالکینز ۳.
مشتاقانه چند روزی صبر کردیم تا روز موعود فرا رسید و ما ساعت سه بعد از ظهر در آن جا بودیم . زمانی که به در سالن رسیدیم و جمعیّت زیادی را که در آن جا گرد آمده بودند، دیدیم، دوستی که با من بود تعجّب زده از سر طنز و شوخی گفت که ما برای بیژن و منیژه و حکیم فردوسی به این جا آمده ایم! معلوم نیست که این همه مردم دیگر را چه چیزی به اینجا کشانده است؟؟
به هنگام شنیدن صحبتهای آقای فرهاد پوپل در باره ی کار آهنگسازی و کتاب شاهنامه و خواندن یکی دوبیت از داستان بیژن و منیژه ، (خروش از خم چرخ چاچی بخاست ) متوجّه شدم که علاوه بر آهنگسازی، معلومات او در زبان و ادب فارسی و شاهنامه شناسی هم دست کمی از آهنگسازی او ندارد و در این زمینه هم موفّق است. موسیقی افسانه ی بیژن و منیژه برای ارکستر، تکنوازی پیانو و موسیقی کُر (هم خوانی گروهی) نوشته شده است. در این سخنرانی گفته شد که گروه کُر اشعار شاهنامه را بزبان فارسی می خوانند و آقای پوپل تذکر داد که ابتدا به او پیشنهاد شده بود که اشعار داستان بیژن و منیژه را به انگلیسی ترجمه کند. ولی او دیگران را قانع می کند که ترجمه به انگلیسی نمی تواند حقّ مطلب را ادا کند و آقای جفری بیگل
پیشنهاد می کند که به همان زبان فارسی اجرا شود که مورد قبول دیگران هم قرار می گیرد.
پس از اتمام سخنرانی و پیش از شروع اجرای برنامه ، حدود پانزده دقیقه ای وقت بود که من ازین فرصت استفاده کرده به نزد او رفتم و مذاکره ی کوتاهی با او داشتم. از صحبت با او در یافتم که حدود دو سال پیش از ایران خارج شده و هم اکنون مقیم کشور انگلستان است. در باره ی نام خانوادگی او کنجکاو بودم و وقتی درین باره از اوسؤال کردم که پوپل چگونه کلمه ایست، در جواب گفت که نام خانوادگی پدرش …. زاده ( چون این نام را به من گفت و در هیچ کجای دیگر در رسانه ها این توضیح را ازو نشنیده ام ، ترجیح می دهم که فقط قسمت دوّم نام خانوادگی اش را ذکر کنم.) بوده است و دوستی فرانسوی به پدربزرگش می گوید که نام خانوادگی خود را به « پوپل« که کلمه ای فرانسوی است تغییر دهد که پدربزرگش هم قبول می کند و از آنجا نام خانوادگی آنها «پوپل» می شود.
در بروشوری که آن روز برای معرّقی برنامه و شخص او به تماشاچیان می دادند، او را چنین معرّفی کرده بودند: « فرهاد پوپل در اصفهان از پدر و مادری ایرانی بدنیا می آید. از ابتدا به موسیقی علاقمند بوده . در سنّ ۸ سالگی به کلاس سنتور می رود و سپس به یادگیری پیانو می پردازد و در همان سنّ با شنیدن قطعه ای از بتهوون ( پیانو سوناتا، شماره ی ۱۶) میخکوب می شود و شنیدن این قطعه علاقه ای در او ایجاد می کند که دیگر از بین نمی رود. پدرش دکتر داروساز بوده و خودش هم به دانشکده ی داروسازی می رود و دکتر داروساز می شود ولی همچنان علاقه به موزیک در او ادامه می یابد. در پی این علاقه به موسیقی و بخصوص به آهنکسازی ، وقتی از آمدن سعید شریفیان - آهنگساز بزرگ ایرانی مقیم انگلستان - به ایران با خبر می شود در کلاس های او که در تهران برگزار می شده شرکت می کند و هفته ای یک بار از اصفهان خود را به تهران می رساند تا از کلاس های او برخوردار شود و از او درس خصوصی بگیرد در حالی که شغل دائمی او سرپرستی داروخانه ای در بیمارستانی در اصفهان بوده است. پس از یکی دو سالی که سپری می شود ، خود شروع به آهنگسازی می کند و برای علاقه مندان و دست اندرکاران موسیقی درانگلستان ، کانادا و آمریکا می فرستد که از همه ی آنها برخلاف انتظار خود جواب های مثبت و مساعد وآماده به همکاری می گیرد و با آنها شروع به همکاری می کند و بتدریج از شغل داروسازی کناره گرفته و یک سره به کار آهنگسازی می پردازد.»
کارهای فرهاد پوپل ، امروزه علاقه مندان زیادی در سطح جهانی یافته است و ارکسترهای معتبری همچون ویندسور سمفونی در کانادا ، نوازنده ای در ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپائی علاقهمند به همکاری با او و نواختن موسیقی او هستند.
کنسرت آن روز در دوقسمت اجرا شد و تم اصلی آن « پیروزی عشق» عنوان شده بود. قسمت اوّل با آهنگسازانی چون ژان سبیلیوس ۴، گوستاو مالر ۵ و دو سه آهنگساز کمتر شناخته شده اجرا شد که همگی آن قطعات با تِم عشق ( بطوراعمّ) و پیروزی آن بود.
قسمت دوّم برنامه ، اختصاص به دو قطعه از فرهاد پوپل داشت. قطعه ی اوّلی که به اجرا در آمد ، خاطراتی از کودکی ( پرشین سوئیت) نام داشت که خود در سه بخش تنظیم شده بود : ۱- اورتور مینیاتور ۲- لالائی بیاد مادربزرگم ۳- پایانی. در قسمت دوّم، افسانه ی بیژن و منیژه به صورت ارکستر، تکنوازی پیانو و کُر با خواندن از بیژن و منیژه ی فردوسی - شبی چون شبه روی شسته به قیر / نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر- به انتها رسید.
با نواختن این موسیقی، به نظر می رسید که روح تازه ای به جمعیّت حاضر در جلسه دمیده می شد. قطعه ی بیژن و منیژه ی فرهاد پوپل برای اوّلین بار در ایالات متّحده با پیانوی جفری بیگل که از پیانیست هائی است که تلاش می کنداز موسیقی پلی برای از بین بردن فاصله ها بسازد، اجرا می شد. این قطعات چنان شور و هیجانی در حاضرانی که شاید بشود گفت فقط یک در صد ایرانی بودند، ایجاد کرد که پس از اختتام برنامه، همگی از جا برخاستند و با کف زدن ها و تشویق های خود چندین بار هنرمندان را به روی صحنه کشاندند.
و من در اندیشه بودم که حدود هزار سال پیش که حکیم ابوالقاسم فردوسی این اشعار را می نوشت ، آیا هرگز به مخیّله اش خطور کرده بود که هزار سال بعد کسانی که هرگز نامی ازو نشنیده بودند، به اشعارش گوش هوش فرا دهند و نام عزیزش را بر زبان جاری سازند آن هم ددر گوشه ای دیگر از دنیا که هنوز حتّی کشف هم نشده بود!! گرچه خود به عظمت کارش در همان زمان هم آگاه بوده وگرنه نمی سرود : « نمیرم ازین پس که من زنده ام / که تخم سخن را پراکنده ام» .
مهوش شاهق
۱۵ فوریه ۲۰۲۴
۱- برای اطّلاعات بیشتر در مورد فرهاد پوپل ، می توانید به سایت او www.farhadpoupel.com مراجعه کنید و به دیگر قطعات او که در سایت آمده ، گوش بدهید. هم چنین اگر در یوتیوب هم به دنبال نام او بگردید، سوئیت ایرانی و چند مصاحبه با او را خواهید یافت.
۲- Jeffrey Biegel
۳- Joseph Caulkins
۴- Jean Sibelius
Gustav Mahler- ۵
*- شهر ما ساراسوتا در ایالت فلوریدا است
سپاسگزار از اظهار نظر شما، جناب ردواین گرامی. همان طور که گفتید الهام گیری ایشان از ادبیات و فرهنگ ما شگفت انگیز و هیجان انگیز است. در تایید این گفته خواستم چند کار دیگر را هم که او در همین تاثیر از فرهنگ ایران انجام داده، فقط اسم ببرم:
کاوه آهنگر- زاینده رود-آناهیتا- سرودهای زرتشت - بندهشن و هفت خان رستم.
افتخار معرفی فرهاد پوپل را در چهاردهمین بزرگداشت فردوسی در منچستر داریم. سپاس از بلاگتون.