چند سال پیش بود که برای تبریک نوروز به دوستم وحید زنگ زدم. بعد از چاق سلامتی و از اینور و انور گفتن, سراغ دخترش نیلوفر رو گرفتم. نیلوفر تنها فرزند خانواده و نور چشم فامیل و آشنایان بود. او اولین کسی از اون خانواده بود که توانسته بود در دانشگاه Columbia قبول بشه و دانشجوی سال سوم حقوق بود. نیلوفر توانسته بود که پس از فارغ التحصل شدن در دادگاه استیناف حوزه واشنگتن در خدمت قاضی ارشدکار بگیره. وحید همیشه با افتخار از دخترش صحبت میکرد و چند بار عکس نیلوفر را با فارغ التحصیلان سابق دانشگاه کلمبیا از جمله خانم "مادلین آلبرایت" وزیر امور خارجه "بیل کلینتن" را برای من فرستاده بود.


ولی اینبار نگرانی در صدای وحید مشخص بود.


- بعد از تحویل سال, یک پیام تبریک برای نیلوفر فرستادم. فوری جواب داد, "تبریک سال نو به شما, از فلسطین." بدنم لرزید! فوری یک پیام دیگه فرستادم, "نیلوفر کجایی؟ فلسطین یعنی چی؟" جواب داد, "برای تعطیلات بهاری با یک گروه از همکلاسی ها اومدیم اینجا, برای حقیقت یابی." میدونستم که الان وقت جر و بحث سیاسی نیست. ازش پرسیدم کی برمیگرده. گفت, یکشنبه. گفتم به محض اینکه برگشتی فوری بمن زنگ بزن که نگرانم.


- وحید جان, شما ها و نیلوفر که سیاسی نیستین و کاری به اینکارها ندارین. چطور شد که سر از اسرائیل و فلسطین درآورد؟


- ببین, اینجوری که سر درآوردم, در بیشتر دانشگاه های درجه یک آمریکا, سازمان های مختلف حقوق بشری و ضد نژاد پرستی وجود داره که یک از مسائلی که روش حساسیت زیادی هست, مسئله فلسطینه مثل Black Lives Matter. و جالبیش اینه که بیشتر دانشجویان عضو این گروه ها آمریکایی و حتی یهودیان لیبرال هستن و هرسال, بی سر و صدا به اسرائیل و مناطق اشغالی میرن که ببینن چه خبره. گویا امسال از دانشکده حقوق هم ۳۰-۲۰ نفری رفتن که نیلوفر هم قاطی اونها شده. قبل از رفتن براشون سمینار گذاشتن که چجوری برین و چی بگین که دچار مشکل نشین. بهشون گفتن که بگین که توریست هستین, ولی دروغ نگین.


- خب تو فرودگاه کسی سوال و جوابشون نکرد؟


- نه, گویا با پروازهای مختلف در ساعات مختلف وارد شدن. نیلو روز شنبه موقع "شبات" وارد شده بود. گفت یک دختر جوانی اونجا نشسته بود و داشت کتاب میخوند. فقط پاسپورت ما رو که دید, دست تکون داد که برین داخل!


- چه جوری به قسمت اشغالی رفتن؟


- در طول هفته تو اورشلیم بودن و مناطق توریستی رو میدیدن, ولی روز جعمه براشون از قبل برنامه گذاشته بودن که به "رام الله" برن و با محمود عباس ملاقات کنن. مدت زیادی توی "Check Point" اسراییلی ها بودن تا تونستن وارد "رام الله" بشن. گویا اونجا تظاهراتی بر پا بوده که این بچه ها میرن جلو که ببینن چه خبره که یکهو یک سرباز اسراییلی لوله مسلسل رو میکشه بسمت صورتشون.


- ای بابا, این بچه هایی که تو آمریکا و کالیفرنیا بزرگ شدن که همچین چیز هایی رو ندیدن. اینجا پلیس با احترام باهاشون برخورد میکنه. از محمود عباس چی گفت؟


- گفت یک پیرمرد زوار درفته ای بود که بزحمت صداش در میومد و کاری از دستش ساخته نبود. بالاخره برگشتن, ولی ماجرای اصلی روز یکشنبه تو فرودگاه بود. موقع برگشتن, همه شون هم زمان با هم تو فرودگاه بودن و لباس و پلیور دانشگاه شون را هم پوشیده بودن, چون فکر میکردن که خرشون از پل گذشته و کسی دیگه کاری به کارشون نداره. ولی ماموران امنیتی یواش یواش متوجه میشن که این بچه ها برای یک هدفی اونجا اومدن و شروع میکنن به سوال پیچ کردن و اذیت کردن. وقتی نوبت نیلوفر شد, حسابی بخاطر ایرانی بودن اذیتش کردن, "آیا تا بحال ایران رفتی؟فامیل تو ایران داری؟ بابات کیه؟ و سوالاتی از این قبیل." بعد هم ساکشو چند بار گشتن و یک دستگاه بمب یاب آوردن و کتابی که توی ساکش بود رو ورق به ورق تست کردن. نهایتا هدف شون این بود که انقدر اذیتش کنن که دیگه ازین کارها نکنه. نیلوفر هم فقط نگران این بود که پروازش را از دست نده. بالاخره به پروازش رسید و شکر خدا برگشت آمریکا.


- واقعا عجیبه که نمیفهمن که با اینکار ها فقط دشمن تراشی میکنن و کلی آدمهای جوان و تحصیل کرده در آمریکا نظر منفی بهشون خواهند داشت.


- نمیدونم والله. جالبه که دولت اسرائیل هم یک برنامه شبیه این و برای خنثی کردن اثرات این جور سفرها راه انداخته و Sponsor دانشجویانی که بخوان نظر مثبتی داشته باشن شده و میبرنشون اسرائیل. یک دوست نیلوفر که هندی تبار است داوطلب شد و تنها نتیجه ای که از سفرش گرفته بود این بود که شرایط زندگی اعراب و مسلمانان در اسرائیل بمراتب بهتر از شرایط زندگی شون در ممالک مسلمان است! همین.


چند هفته پیش و بعد از جنایات حماس و بمباران اسرائیلی ها و تظاهرات در دانشگاه های آمریکا با وحید تماس گرفتم که ببینم از قول نیلوفر چی میگه.
- نیلوفر خیلی در سازمان فارغ التحصیلان کلمبیا فعاله و به بچه ها کمک میکنه که کار پیدا کنن. میگفت که اسم خیلی از بچه هایی که در تظاهرات شرکت کرده بودن رو لو دادن و بعضی ها که پیشنهاد کار و یا Internship داشتن رو کارفرما پس گرفته و حسابی ترسوندنشون و جوی ایجاد شده که اگر عطسه کنی میگن ضد یهودی!


خدا بخیر کنه.