از اسلایدهای پدرم، ۱۳۳۷ روستای تاش
آدمی وقتی زن باشد
نگارمن
یک شب دختر راه دورم برام نوشت مامان! تو چطوری میتونی اینهمه کار خستهکننده رو توی زندگیت بکنی و از پس سختیهای کار بربیآی؟
براش مینویسم، دخترم! یک زن هرگز نمیفهمه کِی و در چه سنی، از دنیای رویاهاش پا به واقعیات زندگیش میذاره و کِی دوباره این مسیر رو برمیگرده.
مرزِ ایندو، برای ما، درهم آمیختهاس و هر لحظه در یک رفتوآمد دائمی و تمومنشدنی هستیم، مسیری مستمر و همیشگی...
براش مینویسم یک زن، همزمان که داره با سختترین مسائل زندگیش کلنجار میره، در خلوتِ خودش عاشقانههای بسیاری رو به نقش میاندازه، که اون نقشها بستری دارد از آرزوها، امیدها و خاطراتی که از او یک زن ساختهاند، زنی قوی، که با حسِ آویختن گوشوارههای مرواریدش در آیینهی اتاقخوابش، خودشو به زنونهگیهاش متصل میکنه و خشم و خشونت رو از خودش دور میکنه تا یادش بیآد که دلدادگی در فطرتش نهادینه شده.
براش مینویسم که تو هم یک روز زن میشوی و آدمی وقتی زن باشد همهچیز را فراموش میکند غیر از آنچه که در قلبش دارد.
نگارِمن، چه صمیمی مینویسی عزیز جان.
دو سالِ پیش فرصتی پیش آمده و برای تحقیق روی یک آرشیو کتابخانه ملی وین ـــ به آنجا رفتم، قسمتِ قاجاریه مّدِ نظرم بوده و به تصویری برخوردم که سلطان ناصرالدین شاه قاجار را پس از اسکانِ یک روزه در منطقه ی تاش و رفتن به شکار ـــ نشان میداد.
خدا کند این مملکتِ کهنِ ما هر چه زودتر آزاد شده و همگان ـــ آنجا را آباد کرده و یک ایران گردی همه با هم انجام دهیم.
خیلی ازتون ممنونم و مرسی که میخونین
چقدر خوشحال شدم که میشنوم اسم تاش رو شنیدین و چه جالب که خودم هم نمیدونستم ناصرالدینشاه به آنجا رفته
منطقهی تاش یکی از زیباترین نقاط دیدنی ایرانست با گونههای مختلف زیستی و گیاهی و همیشه مورد توجه شکارچیهای کل و بز و قوچ
بامید سفر بدون شکار