جهان را فراخنا
یکی تنگه هست
تنگ در دستِ دیوان و ددان
گویا گلویِ ما
تنگۀ هرمز
باج میخواهد خلیفه
تاراج میبرد اجنه
سهم میخواهد تزار
ناوِ جنگی، فرستاده بیبی
و ماییم گروگان
در تنگِ این زمانه
سرکوبِ خودی و تاراجِ بیگانه
پول پول پول
تبِ دلار است یا سورة الاسکناس؟
خندقِ بلا را تنگهای نیست
سگِ پاسدار را صاحبی
راستی آغا را خانمی نیست جز پول!
بازکن کتابِ دینار، فالی بگیر بیعار
بخوان آیه آیه بلند:
مالِ توست حاجی همه
طیب و تیز و طاهر چون دستۀ ط
حکومتِ زمین از حمد تا عمه
دریا را فروختیم خزر
خلیج را میفروشیم فارس
اکنون تنگه را هرمز
قفا و قافیه بر آب
ما را نیست ترمز
تنگۀ گرسنگی دستِ کیست؟
تکیۀ تیرهروزی کجا؟
زیرِ کدام سایه میروند رژه
روسپیان شیعه؟
شمشیرِ آغا شیر نیست؟
یا
برنمیخیزد از گهوارۀ خویش مهدی
مهدِ گرم و نرمِ نرگس، کنیزِ ایرانی؟
17/8/2018
نظرات