بعد از اینکه این عکس را گرفتم، من با این بچه ها فوتبال بازی کردم. فقط 2 دقیقه طول کشید تا بفهمم که من اصلا از لحاظ استقامت و چالاکی به پای این بچه ها نمیرسم. بنا براین سعی کردم تا آنجا که میتوانم به توپ لگدهای محکم بزنم و آن را به سمت دروازه هدایت کنم و توپ توی صورت یکی از بچه ها خورد. بعد خرابکاری دیگری کردم و به او رشوه دادم تا گریه نکند. البته در دفاع از خودم باید بگویم که قبل از اینکه از صحنه خارج بشوم مطمئن شدم که همۀ بچه ها خندان باشند.
.