روز 25 تیرماه سال 1397 شهریار فرودی آخرین نساسالار دخمه یزد چشم از جهان فروبست. وی متولد 11 دیماه سال 1303 بود. مردی که صدها جنازه را در استودان قرار داده بود سرانجام در خاک آرام گرفت. نسا سالاری نبود دیگر تا جسدش را تا بالای کوه و داخل دخمه حمل کند.یزد از قدیم یکی از مراکز بزرگ زردشتیان در ایران بوده و جمعیت قابل توجه زردشتی در آنجا زندگی میکنند.
دخمه زرتشتیان یا برج خاموشان یکی از آثار دین زرتشت در 15 کیلومتری جنوبشرقی یزد است. از آنجا که معادل دخمه در زبان انگلیسی Tower of silence به معنای برج سکوت است، دخمههای یزد با این نام نیز شهرت دارند و پارسيان هند كه از زرتشتيان ايران به شمار میروند به آن، دخمو میگویند. این دخمهها در حوالی منطقه صفاییه قرار گرفته و بر روی یک کوه رسوبی و کم ارتفاع به نام کوه دخمه خودنمایی میکنند. سدهها پیش این بنا به منظور برگزاری آیین تدفین مردگان ساخته شد و امروزه یکی از آثار شاخص زرتشتیان در ایران به شمار میرود.
اگر چه دخمههای زرتشتیان در تهران، کرمان، سیرجان، اصفهان، تفت، اشکذر، اردکان و دیگر شهرها نیز وجود دارد؛ اما دخمههای شهر یزد به دلیل قرارگیری در پایتخت مذهبی زرتشتیان و نزدیکی به شهر و سایر بناهای تاریخی، از بازدیدکنندگان بیشتری برخوردارند. همین موقعیت ویژه باعث شده تا مورد توجه قرار گیرند و نامشان به همراه بناهای اطراف در سال 1377 با شماره 2096 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت برسد.
در گذشته، زرتشتیان بر اساس باورهای دینی خود اجساد مردگان خود را در دخمه میگذاشتند تا خوراک درندگان و پرندگان شوند و تنها استخوانهای آنها باقی بماند. هیچ خبری از خاکسپاری نبود؛ چرا که آنها مردار آدمی را ناپاک میدانستند و بر این باور بودند که اجساد، خاک را که عنصری مقدس است، آلوده میکند؛ بنابراین استخوان مردار نیز در همان دخمه و در میان یک چاه باقی میماند.
این روش تدفین برای مدت طولانی رواج داشت تا اینکه در دوران پهلوی به کلی ممنوع شد و تمامی دخمهها کمکم به آرامگاه تبدیل شدند. با این وجود، رمز و راز این روش و چراهایش چیزی نیست که به همین راحتیها دست از سر آدمی بردارد و ذهن کنجکاوش را راحت بگذارد. در ادامه بیشتر در مورد این بنا و روش خاص تدفین زرتشتیان برایتان میگوییم و آن را به صورت کامل مورد بررسی قرار میدهیم.
دو دخمه در یک مجموعه
در گذشته این محل دارای دو دخمه بود که بنا بر اسناد تاریخی و گفتههای زرتشتیان از هر دوی این دخمهها به صورت دورهای و شش ماه یکبار استفاده میشده است. این دخمهها از این قرارند:
دخمه بزرگ مانکجی
یکی از این بناها، دخمه مانکجی لیمجی هاتریا (Maneckji Limji Hataria) یا به اختصار دخمه بزرگ مانکجی است که در سمت چپ قرار دارد. قطر این دخمه حدود 15 متر است و به یاد سازندهاش چنین نامی را بر آن نهادهاند.
مانکجی معروف به مانکِجی صاحب، در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، از سوی پارسیان هند و به عنوان نماینده «انجمن بهبود سازی وضعیت زرتشتیان در ایران» راهی سرزمینمان شد تا نزد شاه شکایت ببرد و از فشارهایی که بر زرتشتیان بود کم کند. مانکجی یکی از تاثیرگذارترین افراد جامعه زرتشتیان به شمار میرود و زرتشتیان هنوز هم موجودیت خود را مدیون زحمات وی میدانند. وی در مدت حضورش در ایران مدرسه ساخت و هزینه تحصیل بسیاری از دانشآموزان را پرداخت. او ساختمانهای متعددی بنا کرد و یکی از مهمترین اقداماتش برداشتن مالیات از دوش زرتشتیان بود. مانکجی در 1269 در تهران از دنیا رفت و در دخمهای که خودش ساخته بود آرام گرفت.
دخمه گلستان
در زمان قاجار دشواری عبورومرور در جاده کوه دخمه مانکجی مشکلاتی را برای جنازه بران در پی داشت. به همین دلیل دخمه گلستان در ابعادی کوچکتر ساخته شد و امروزه در ۱۵۰ متری غرب دخمه مانکجی دیده میشود. قطر این دخمه 25 متر و ارتفاع دیوار آن از سطح تپه 6 متر است.
دخمه چیست؟
برای فهم بهتر مفهوم دخمه، آن را از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار میدهیم:
نکته: پیش از آنکه به دخمههای یزد بپردازیم؛ بد نیست بدانید که تمامی دخمهها دارای ویژگیهای مشترکی از نظر ساختار هستند و تنها از نظر جزئیات و محل قرارگیری ممکن است تفاوتهایی با هم داشته باشند؛ به همین دلیل آنچه در این مطلب بیان میشود به صورت کلی ویژگیهای دخمهها و مراسم تدفین در آنها را در بر میگیرد که در مورد دخمههای یزد نیز صدق میکند.
دخمه از نظر واژه شناسی
از نظر واژهشناسی دخمه یا دخنه همان عبارت "دخ خنه" به معنای دژ خانه بوده که به مرور زمان به این شکل درآمده است. این عبارت به معنای سرای پلیدی به کار میرود و امروزه از آن برای اشاره به اماکن ترسناک و نامناسب استفاده میشود. در زبان فارسی به دخمه، اُستُدان و دخمه دان هم اطلاق میشود و واژه دخمه در اوستا "دَخمَه" و در پهلوی "دَخمَک"، به معنی داغگاه آمده است. کارشناسان بر این باورند که ریشه این کلمه، واژه "دَگ" از فارسی باستان است که به معنی سوزاندن به کار میرود و کلمه "داغ" نیز از همین ریشه به دست آمده است. معانی متعددی برای واژه دخمه در فرهنگستانهای مختلف بیان شده که عبارتاند از: گورخانه گبران، خانه زیرزمین برای مردگان، سردابه مردگان، گور و گورستان زرتشتیان
Kheyeh خیله : محلی که اهالی روستاهای مختلف در پای دخمه ها برای استراحت و انجام مراسم و اعمال برای متوفی انجام میدادند. معمولا هر روستا خیله مخصوص خود داشت.
Nesa-salarنسا سالار افرادی بودند که معمولا ساکن دائمی محوطه ورودی دخمه ها بوده و اعمال مربوط به گذاشتن مرده ها در داخل دخمه را انجام میدادند. آنها در برابر خدمات خود معمولا ظروف مسی پاداش میگرفتند.
Ostoodanاستودان چاه وسط دخمه را میگویند. بعد از آنکه از مرده ها فقط استخوانهایشون باقی ماند ؛ نساسالار آنها را در چاه استودان همراه آهک و گوگرد و تیزاب میریخت تا زودتر تجزیه شده از بین رفته و محیط را آلوده نکنند.
نمایش گالری در اندازه بزرگ
نظرات