در تاریخ نگاری مدرن ایران بین دوره های قبل و بعد از ورود اسلام به این سرزمین فاصله‌ای به نظر ژرف و غیر قابل پیوند وجود دارد. بر مبنای شاخصه هایی چند، از جمله مسلمان شدن ایرانیان، این تقسیم بندی هم بررسی های آکادمیک، و هم نگرش اجتماعی و فرهنگی غیر متخصص را به دو دستهء مجزا و متفاوت تقسیم کرده است. مسایلی مانند از دست رفتن استقلال، فقدان یک زبان ملی، و گروش دسته جمعی به اسلام در ایجاد تصویر مغاکی هرچه عمیق تر نقش اساسی دارند.
خوانش وطن پرستانه از ورود اسلام به ایران، این واقعه را پایان یک دورهء کاملا ایرانی می داند. در حالی که گرایش اسلام گرا، ورود اسلام را بخشی از خط سیر کلی تاریخ نجات بخش جهانی می پندارد.
در این سخنرانی ضمن ارائهء نظریات هر دو دسته، سعی بر این خواهد بود که با تکیه به برداشت ها و تحقیقات جدید خوانش معتدل تری از سقوط ساسانیان و ورود اسلام به منطقهء شرق رود فرات ارائه شود.