سال ۱۳۳۹ جمعی از اسلام‌شناسان، از جمله آخوند مکارم شیرازی، کتاب «زن و انتخابات» منتشر کردند.

بر اساس استدلال‌های کتاب زنان از لحاظ جسمی، روحی و عقلی نه تنها حق شرکت در انتخابات ندارند، بلکه مشارکت اقتصادی و اجتماعی آنان نیز دارای مشکل است.

در ابتدا از جنبه‌های مختلف پایین‌تر بودن زن از مرد استدلال شده است! برخی از این جنبه‌ها قابل توجه است مانند توانایی بویایی با آزمایش بوی لیمو! آنان مدعی هستند که حتی حس شنوایی یا لامسه زنان نیز ضعیف‌تر از مردان است و همین‌ها پایه‌های علمی عدم صلاحیت زنان در انتخابات می‌شود!

در بخشی از کتاب اندازه جمجمه زن، مغز او و قلب مقایسه شده است! در حقیقت همه برتری مرد در وزن‌های بیشتر اعضاء بدن اوست! و همین برای حرام بودن مشارکت زنان در انتخابات کافی است.

در کتاب پیامدهای مشارکت زنان در انتخابات از لحاظ فردی عبارتند از:

شیوع انحرافات جنسی
بیماری‌های روحی

از دست رفتن مزایای جسمی (واژه‌ی عجیبی است مزایای جسمی!)

البته تمامی این مفاسد برای کار کردن زنان نیز تعمیم داده شده است!

اما مفاسد مشارکت زنان در انتخابات دارای جنبه‌های اجتماعی هم هست که مهم‌ترین آن‌ها بی‌علاقه شدن جوانان به ازدواج و افزایش جرم و جنایت است و البته افزایش فرزندان نامشروع!

این کتاب ضدزن، هیچ‌گاه توسط نویسنده یا نویسندگان نفی نشده است. اگر بپذیریم این دیدگاه و پایه‌های استدلالی آن تغییری نکرده است، چگونه با باقی ماندن همان استدلال‌ها، انتخابات از یک حرام تبدیل به حلال می‌شود؟