از همان ابتدای پایان جنگ جهانی دوم ـــ سعی شد به ایرانیان چیزی از خدماتِ آلمانیها در ایران نگویند، الان هم همه ایرانیان از نقشِ آلمان در صنعتی شدنِ ایران ـــ چیزِ خاصی نمیدانند، بخواهی حرفِ آن را به میان آوری ـــ از خریت و نادانی خودشان ـــ تو را فاشیست مینامند، خاک بر سرِ آن ایرانی بی سواد کند که از تاریخ آنقدر بی خبر و بی اطلاّع باشد.
در سال ۱۹۲۷ میلادی ـــ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺣﻤﻞ ﭘﺴﺖ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﯾﻮﻧﮑﺮﺱ ( نوآورانهترین و بهترین طراحی و شناخته شدهترین تولیدات مهندسی هوایی را به مدت پنجاه سال وجود آورد) داده شد.
ﺩﺭ ۱۹۳۵ میلادی با مذاکرات بین ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺎﺧﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺁﻟﻤﺎﻥ و ایران ـــ ﻣﺒﺎﺩﻻﺕ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻥ طی پنج سال پنج برابر شد.
آلمان و ایتالیا ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪند ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﺮﻧﻬﺎ، ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺁب های ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺧﺰﺭ ﻭ ﺧﻠﯿﺞ ﻫﻤﯿﺸﻪ فارس ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﯿﺮﺩ.
ساخت راه آهن جنوب به شمال ایران که بندر شاهپور در ساحل خلیج فارس را به بندر شاه در ساحل دریای مازندران وصل می کند.
رواج تکنولوژی در ایران مانند تلگراف و تلفن، ارسال خودرو و ماشین آلات صنعتی به ایران، اعزام مستشارانی برای آموزش ارتش ایران و کمک به تشکیل نیروی هوایی و دریایی و...
آلمانیها پیش از ۳۰ کارخانه مختلف در ایران راهاندازی کردند، یکی از آنها در شمال غربی تهران، در قصبه ونک، کارخانهای بنا شد که محصول تولیدی ـــ آن ماسک ضد گاز (بنده یک مدل از همین ماسکهای ضدِ گاز را در اختیار دارم) برای جبهههای جنگ بود، این کارخانه لحاظ امنیتی و نظامی ـــ بطور کامل در میان درختان پرشاخ و برگ باغهای ونک استتار شده بود، قطع درختان باغهای ونک هم فقط با اجازه مخصوص امکانپذیر بود، این کارخانه نام مشخصی نداشته و در اسناد و مکاتبات دولتی از آن با عنوان کارخانه شماره ۵ یاد میکردند.
عموی بزرگِ من که مهندس شیمی (تحصیل کرده در آلمان) بود ـــ از همین کارخانه استخدام شده و به آلمان (دسائو، در شمال شرق آلمان) (آنجا کارخانهای در داخلِ کارخانهای دیگر بود، از استراتژیهای برجستهی آلمانیها) اعزام شد، او در آنجا به همراه برجستهترین متخصصینِ بیو شیمی ـــ در زمینهی سوخت دستگاههای صنعتی به پیشرفتهای زیادی رسید، از ایشان قبلا صحبت به میان آوردم.
پس از رویدادهای شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی (در حالی که ۲ سال از آغاز جنگ جهانی دوم میگذشت ـــ در روز سوم شهریور ۱۳۲۰، نیروهای متفقینِ لعنتی با حمله گسترده به ایران، کشورمان را اِشغال کردند)، وزارت پیشه و هنر آن زمان به فکر استفاده دیگری از آن افتاد و شروع به ساخت لوازم لاستیکی و دوختنی کارخانجات دیگر کرد و قسمت خیاطی آن هم لباس و کفش برای ارتش تهیه میکرد، در قسمتی از باغ کارخانه هم تشکیلاتی برای تعمیرات مکانیکی و ابزارسازی بنا شد.
از سال ۱۳۲۵ خورشیدی با پایان گرفتن جنگ، سررشته داری ارتش سفارشهای خود را قطع کرد و به همین دلیل، مسئولان کارخانه قسمتهای خیاطی و کفش دوزی را تعطیل و به ساخت محصولات مورد نیاز عموم مردم روی آوردند، محصولاتی مانند اشیاء ساخته شده از حلبی، از جمله دوات، استامپ، سرپیچ چراغ نفتی و انواع قوطیها و اشیاء خرازی و لوازم پلاستیکی، مانند انواع بشقاب، قوطیهای جای سیگار و لیوانهای نشکن و هر نوع قطعه لاستیکی مثل شیلنگ، تسمه، واشر و مانند آن.
تاریخ بخوانید، هر چه باشد، اما بخوانید.
جهانشاه، طرفدارانِ انگلیس و خائن ـــ باز اینجا آفتابی شدند، لاقل جرات داشته باشید و رو نشان داده تا با تاریخ ـــ دهانِتان را کاهگِل بگیرم :)).