در گشت هایی که در شبکه های اجتماعی میزنم، بعضی وقتها چیزهایی پیدا میکنم که ممکن است موضوعات خوبی برای گفتگو باشند. آنها را در اینجا میگذارم تا اگر کسی دلش خواست نظر خودش را بگوید.
هفتۀ پیش یک عکس "کم حجاب" از نعیما طاهری، نتیجۀ روح الله خمینی منتشر شد که معلوم میکرد که مادرش، نعیمه اشراقی، نوۀ روح الله خمینی، با استفاده از فتوشاپ حجاب او را غلیظ کرده و سپس عکس او را روی فیس بوک گذاشته است. این باعث شد سیلی از مقالات و یادداشت ها و افشاگری ها منتشر شود، که در سایت ایرون هم شاهد برخی از آنها بودیم.
این یادداشت را پوریا عالمی در صفحۀ فیس بوک اش نوشته است که تا کنون 2500 بار "لایک" خورده و بیش از 300 بار هم به اشتراک گذاشته شده. پوریا عالمی یک روزنامه نگار طنزپرداز است که پارسال همراه با عدۀ زیادی از روزنامه نگاران دیگر دستگیر شد و چند ماهی را در زندان گذراند. این لینک یادداشت، و این هم متن آن. یادتان نرود که من مسئولیت صحت و سقم این نوشته ها را به عهده ندارم، فقط نقل میکنم.
از خواهرم نعیما پوزش میطلبم.
من ایرانیام، عادت دارم فیلم سینمایی را مجانی کپی کنم و ببینم اما فیلم خصوصی زهرا را بخرم و ببینم.
عادت دارم با ولع گلشیفته را تماشا کنم و بعد حکم بدهم که او به اخلاق پایبند نبوده است.
عادت دارم عکس مهمانی بازیگران را سیو کنم. و عکس خودم را پاک کنم تا پخش نشود.
عادت دارم پرده زخیم به پنجره بیاوزم تا سایهام را برای تماشای پنجرههای بیپرده نشان ندهد.
عادت دارم قضاوت کنم. قضاوت اینکه هر که رژ زد، هر که موش بیرون بود، هر که لباسش باز بود، بیاخلاق است. قضاوت اینکه ناموس من حق ندارد هر طور میخواهد بگردد. اما هر کسی هر طور من خواستم نگردید، بیفرهنگ و دگم است.
عادت دارم چشم خود را پاک بدانم و به هر حریمی ورود کنم اما همه چشمناپاکان را از حریم خصوصیام دور نگه دارم.
من عادت دارم به همه بخندم و این نشانه روشنفکری من است. اما هر که به من بخندد آدم بیشعوری است که حدود اخلاق و حقوق شهروندی را رعایت نکرده است.
من عادت دارم عکس همه را دست به دست کنم. اما پرهیز میدهم که دست اطرافیانم در عکسی که منتشر میکنند معلوم باشد.
پوزش میطلبم.
من عادت دارم هر کسی را به خاطر چیزی دیگر قضاوت کنم.
من همانم که کسانی را که دختری را به خاطر دوچرخهسواری و پوشش قضاوت میکردند، دگم مینامیدم. حالا همانم که حق خصوصی تو را قضاوت میکنم و به تو میخندم.
من ایرانیام. خط کشم. معیارم.
من ایرانیام. کار دیگری از دستم برنمیآید. باید کسی را تخریب کنم تا خیال کنم آبادم. باید حال کسی را بد کنم تا حالم خوب شود. امیدوارم امشب حال تو خیلی بد باشد تا من شب با خیال راحت بخوابم.
من ایرانیام، هنوز بزرگ نشدهام.
ایرانیام، دست خودم نیست، پوزش میخواهم.
نظرات