آذر ماجدی

عملیات تروریستی در ساحل بوندی در استرالیا واکنش های تند و سریع و متناقض بسیاری را برانگیخت. روز یکشنبه 23 آذر دو مرد مسلح به یک مراسم مذهبی یهودیان پرو اسرائیلی حمله ور شدند که به مرگ حداقل پانزده نفر و جراحت ده ها نفر انجامید. این جنایت بلافاصله به شایعات بسیاری دامن زد. بسیاری در سوسیال میدیا این رویداد را عملیات پرچم دروغین اسرائیل خواندند و رسانه های بستر اصلی پیش از آنکه گزارش و تحقیق دقیقی از ماوقع منتشر شده باشد این تز را تئوری توطئه خواندند و از رواج اطلاعات غلط سخن راندند.

در چند دهۀ اخیر تروریسم به یک بخش جدایی ناپذیر زندگی در خاورمیانه و آفریقا بدل شده است و دیگر حتی خبر ساز هم نمی شود. عملیات تروریستی در غرب سر و صدای بیشتری تولید می کند، اما چنین واکنش های وسیعی  که در رابطه با عملیات استرالیا مشاهده کردیم، اینکه بخش وسیعی در سوسیال میدیا آنرا عملیات "پرچم دروغین" خواندند و حملۀ سریع رسانه های بستر اصلی به  این ارزیابی بی سابقه است. چرا این چنین سریع انگشت ها بسوی اسرائیل   گرفته شد؟ یک نگاه سریع به گذشته سرنخ را بدست می دهد.

در ژانویه 2015 چند تروریست منتسب به داعش به روزنامه شارلی ابدو و یک فروشگاه یهودی حمله کردند. بلافاصله روسا و نمایندگان رسمی 40 کشور مختلف از اروپای واحد، اسرائیل، اردن و محمود عباس رئیس الفتح در پاریس گرد آمدند و دست در دست یکدیگر یک نمایش تبلیغاتی علیه تروریسم (نوع اسلامی) براه انداختند. کمتر از ده سال پس از این واقعه رئیس داعش را در سوریه به ریاست رساندند و این تروریست شکم پاره کن سابق در پاریس امانوئل ماکرون را گرم در آغوش کشید. آیا با در نظر گرفتن آنکه اکنون بر دنیا روشن شده که داعش را موساد، سازمان سیا و ام آی 6 ساخته اند، (علاوه بر فاکت های متعدد هیلاری کلینتون اعتراف کرده است.) عملیات 2015 و نمایش تبلیغاتی تروریسم دولتی در پاریس را چگونه می توان توضیح داد؟ بویژه زمانی که مشاهده می کنیم چگونه هر عملیات تروریستی اسلامی برای پیاده کردن یک سناریوی تروریستی از جانب غرب و اسرائیل مورد استفاده قرار می گیرد. چگونه  یازده سپتامبر به ویرانی کامل عراق و کشتار و آوارگی میلیون ها نفر انجامید؛ 7 اکتبر بعنوان بهانه و توجیه ای برای کشتار و پاکسازی مردم فلطسین مورد بهره برداری قرار گرفت. چگونه داعش مامور حلقه بگوش تروریسم دولتی غرب و اسرائیل است. چگونه به بهانۀ تروریسم آزادی بیان و حقوق مدنی و سیاسی مردم محدود شده است.

جنگ و کشتار و ترور بر فضای جهان حاکم شده است. بخش وسیعی از جهان زیر بمب و در یورش گروه های تروریستی دارد بکلی نابود می شود، از فلسطین تا سودان و سومالی و کنگو. خطر گسترش جنگ در خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین بسیار جدی است. معادلات حاکم جهانی که توسط امپریالیسم آمریکا رواج یافته است فرو می ریزد: دموکراسی، حقوق بشر، "نظم مبتنی بر قوانین» ( اشاره دارد به سیستم بین المللی توافق شده پس از جنگ جهانی دوم؛ منشور سازمان ملل، حقوق بشر، و نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که ادعا می شود صلح و همکاری جهانی را بسط می دهد.)

دو سال پس از نسل کشی و پاکسازی فلسطینی ها، گسترش جنگ و ویرانی در خاورمیانه، قدر قدرتی و بی اعتنایی کامل اسرائیل به هر گونه قانون بین المللی و ناتوانی سازمان ملل و کلیه نهادهای حقوق بشر و طرفدار دموکراسی در توقف و تنبیه اسرائیل،  تمام این معادلات بهم ریخته است. یک نظم نوین از زیر آوار دارد شکل می گیرد. آینده بستگی به توازن قوا دارد. آیا فاشیسم در عریان ترین شکل آن قدرت را کاملا اشغال می کند یا یک جنبش وسیع بین المللی علیه فاشیسم و برای یک جهان عادلانه تر و آزاد تر به میدان می آید. آنچه به بحث معین ما بر می گردد، یک آگاهی و بیداری وسیع در جهان است. بسیاری از دروغ هایی که طی تاریخ جا افتاده و بدون سوال پذیرفته شده بود دارد زیر سوال برده می شود. این مهم و تعیین کننده است.

آیا عملیات حمله به یک مراسم مذهبی یهودیان در استرالیا یک پرچم دروغین است، واکنش خودبخودی دو مرد «خشمگین» از جنایات اسرائیل نسبت به فلسطینی هاست یا حمله یک تروریست اسلامی؟ این سوال را باز کنیم.

چرا این چنین سریع انگشت ها بسوی اسرائیل گرفته شد؟ از اینرو که طی دو سال اخیر حقایق تاریخی بسیاری در مورد اسرائیل، موساد و سازمان سیا و فریب ها و توطئه های دولت ها برملا شده است. دیگر "تئوری توطئه" (این ترم ساخته و پرداخته سازمان سیا است.) کارساز نیست. طی دو سال اخیر آگاهگری های مورخین و مفسرین سیاسی دربارۀ توطئه های موساد و اسرائیل، عموما در اشتراک با سازمان سیا و ام آی 6 چشمان بسیاری را گشوده است. با وجود سانسور وسیع در اینترنت، چندین رویداد معروف که توسط سازمان های تروریستی صهیونیستی یا دولت اسرائیل بعنوان پرچم دروغین سازمان یافته است بعلت آنکه در زمان وقوع به ثبت رسیده، قابل دستیابی است بطور مثال عملیات علیه نیروی دریانوردی آمریکا، عملیات در مصر و عراق ، علیه انگلیس، و در مواردی علیه یهودیان و شهروندان اسرائیلی برای سوءاستفاده سیاسی.*

باید پرسید چه کسی سعی کرد از این رویداد تروریستی بهره برداری کند؟ اسرائیل. پیش از آنکه پلیس استرالیا خبر و گزارش ماوقع را رسما منتشر کند، رئیس جمهور اسرائیل "آنتی سمیتیسم" (اسرائیل، حکومت و رسانه های غربی آنتی سمیتیسم را بعنوان یهودی ستیزی استفاده می کنند.) در استرالیا را محکوم کرد وگفت: "ما بارها از دولت استرالیا خواسته ایم که علیه موج گسترده "آنتی سمیتیسم" که جامعه استرالیا را مسموم کرده اقدام جدی انجام دهد و با آن مبارزه کند." نتانیاهو این عملیات را محصول برسمیت شناسی فلسطین توسط دولت استرالیا اعلام کرد و شدیدا به دولت استرالیا برای "بی توجهی" به رشد آنتی سمیتیسم حمله کرد. باید توجه داشت که طی سال اخیر اعتراضات ضد اسرائیلی و طرفدار فلسطین در استرالیا رشد وسیعی داشته است. چند صد هزار نفر بارها به خیابان ها آمده اند. دولت استرالیا در سپتامبر 2025 دولت فلسطین را برسمیت شناخت.

در ماه اوت دولت استرالیا سفیر جمهوری اسلامی را به اتهام دخالت رژیم در حملات آنتی سمیتیک اخراج کرد و سپس سپاه پاسداران را بعنوان یک نیروی تروریست برسمیت شناخت، اقداماتی که با استقبال اسرائیل مواجه شده است. بنظر می رسد که قرار بوده جمهوری اسلامی را مسبب این عملیات معرفی کنند و آنرا بعنوان بهانه ای برای حمله به ایران مورد استفاده قرار دهند.

آنچه حیرت انگیز است همصدایی تبلیغاتی بخش عمدۀ رسانه های بستر اصلی، نیویورک تایمز، وال استریت جورنال، نیوزویک، مجلۀ تایم، تلگراف و حتی تلویزیون ایران اینترنشنال با وزیر امور خارجه اسرائیل بود که اعلام کرده: شعار "جهانی کردن انتفاضه"  "به‌طور اجتناب‌ناپذیری" به چیزی منجر می‌شود که امروز در سیدنی رخ داد. دولت بریتانیا استفاده از آنرا جرم نامیده است. این خط تبلیغاتی از پیش آماده شده بود. واکنش دولت اسرائیل، رئیس جمهور و نتانیاهو به این واقعه سریع السیر بود. تلاش برای سوء استفاده از یک تراژدی انسانی برای اهداف کثیف و جنایتکارانه شان. .

تروریستی که عکسش در سوسیال میدیا چاپ شده، گفته می شود برمبنای صفحه فیسبوکی که حذف شده سرباز آی دی اف (اسرائیل) بوده است. التبه این امکان وجود دارد که این حساب ساختگی باشد. ضمنا گزارشات بسیاری موجود است که حاکی از آنست که نام نوید اکرم تروریست بارها پیش از ماوقع از تل آویو در گوگل سرچ شده است. شواهد بسیاری بر پرچم دروغین بودن این واقعه دلالت دارد. اما روشن است که بدون یک تحقیق دقیق و بیطرف نمی توان با قطعیت اعلام کرد.

گزارشاتی او را عضو داعش خوانده است. این خط دیگر بُرد ندارد. اکنون بر همه روشن است که داعش ساختۀ موساد، سازمان سیا و ام آی 6 است. طی این سالهای خونبار در خاورمیانه، داعش سرهای زیادی بریده و شکم های بسیاری را دریده ولی هیچگاه به اسرائیل یا اهداف اسرائیلی حمله نکرده است. گزارش وجود دارد که اعضای مجروحش برای معالجه به اسرائیل می روند. اکنون هم رئیس تروریست این سازمان که از طرف اف بی آی میلیون ها دلار پول روی سرش گذاشته بودند، مدرن و "متمدن" و رئیس جمهور سوریه شده است و با روسای دولت های "متمدن" غرب در حال مراوده و نمایش های دیپلماتیک است. اینکه یک عضو داعش خودبخودی تصمیم گرفته تعدادی یهودی طرفدار اسرائیل را ترور کند دور از ذهن است.

در این مراسم پرچم های اسرائیل بلند شده بود و پلیس هر شرکت کنندۀ یهودی که بعنوان اعتراض به اسرائیل کفیۀ فلسطینی به دور گردن داشت را از مراسم اخراج کرده بود. یک سخنران این مراسم که کشته شد یک خاخام شناخته شدۀ اسرائیلی است که در دو سال اخیر بنفع نسل کشی، ارتش اسرائیل و کشتار اسرائیل تبلیغات می کرده است.

برخی از مفسرین و ژورنالیست های ضد اسرائیل این عملیات را نتیجه خشم و عصبانیت مدافعین فلسطین خواندند. آنرا محکوم کرده اند ولی در عین حال این خشم را قابل درک نامیده اند. اما فیلم های منتشر شده از رویداد نشانگر آنست که ضاربین تفنگداران حرفه ای و آموزش دیده بوده اند. این یک خشم فروخفتۀ منفجر شده نیست. این عملیات برنامه ریزی شده و با نقشۀ دقیق بوده است.

نکته ای که بسیاری به آن پرداخته اند این واقعیت تلخ و ریاکاری دولت های غربی با دستگاه پروپاگاند آنست که این چنین برای مرگ 15 نفر یهودی اشک تمساح می ریزد ولی نسبت به کشته شدن بیش از 600 هزار فلسطینی سکوت می کند. روزی پانزده نفر کشته در غزه پایین ترین تعداد کشته شدگان است. هر روز حتی در این باصطلاح آتش بس تعداد زیادی، شامل کودک کشته و مجروح می شوند، اما رسانه های بستر اصلی به آن اشاره نیز نمی کنند. این تبعیض زشت و عریان خشم بسیاری را برانگیخته است.

نقشه بر آب شد!

اسرائیل کوشید از این عملیات بنفع سیاست ها و تبلیغات دروغین اش سوء استفاده کند، اما این واقعه درست به عکس خود بدل شد. توجه های بسیاری بجای تمرکز روی تروریسم اسلامی، روایت متداول سی سال اخیر، بر عملیات پرچم دروغین اسرائیل متمرکز شد. این واقعه بیشتر خشم عمومی علیه اسرائیل را دامن زد تا علیه مسلمانان و اسلام. این واقعیت که اسرائیل تا این حد بدون هیچ عواقبی دست به جنایت می زند و با وقاحت به دنیا فرمان می دهد، اعتراضات بسیاری را برانگیخت.

اما حادثه ای که قابل پیش بینی نبود و بساط تبلیغات اسرائیل را کاملا بهم ریخت، نقش یک مرد سوری الاصل استرالیایی است که اتفاقی از محل عبور می کرد و با دیدن تیراندازی دخالت می کند و بدون سلاح موفق می شود یکی از تروریست ها را خلع سلاح کند و تا زمان زخمی شدن موفق شد تعداد زیادی را نجات دهد. یک مرد "عرب مسلمان"  طبق دسته بندی های حاکم به قهرمان این رویداد بدل شد. تمام دنیا به ستایش این مرد شجاع که از جان گذشته وارد این عملیات شد و به قیمت جراحت سنگین جان بسیاری را نجات داد، بلند شده است. اشک تمساح اسرائیل در مورد "آنتی سمیتیسم" دود شد و به هوا رفت.

آیا این شکست یک تصادف صرف است یا وضعیت آنچنان به ضرر اسرائیل و آمریکا و روایت ایدئولوژیک حاکم چرخیده که سلاح های گذشته از کار افتاده اند. همانطور که اشاره شد موساد، سیا و ام آی 6 پرونده ای طولانی از عملیات های پرچم دروغین، تولید جریانات تروریستی و روایت های دروغین برای جنگ افروزی  دارند. اینکه اکنون تعدادی از عملیات هایشان سریعا افشاء و محکوم می شود، نشانگر تغییر شرایط است. اکنون دنیا می داند که تمام جریانات تروریستی اسلامی، منجمله رژیم اسلامی، ساخته و پرداختۀ این سازمان های امنیتی هستند. تمام روایت جنگ تروریستی میان اسلام و غرب ساخته و پرداخته هیات حاکمۀ آمریکا، اسرائیل، بریتانیا و کشورهای غربی است. بسیاری از دروغ های دولت ها و رسانه ها افشاء شده است. اعتماد به نظم حاکم بسیار لرزان است.

20 دسامبر 2025

* - ماجرای لاون (عملیات سوزانا) در سال ۱۹۵۴، اطلاعات نظامی اسرائیل (آمان) گروهی از یهودیان مصری را برای بمب‌گذاری در اهداف غیرنظامی آمریکایی، بریتانیایی و مصری در قاهره و اسکندریه، از جمله کتابخانه‌ها، سینماها و دفاتر پست، استخدام کرد. هدف این بود که این حملات را به گردن ملی‌گرایان مصری، کمونیست‌ها یا دیگر "ناراضیان محلی" بیندازند تا فضایی از بی‌ثباتی ایجاد شود که دولت بریتانیا را متقاعد کند حضور نظامی خود را در منطقه کانال سوئز حفظ کند. این عملیات با انفجار زودهنگام یکی از بمب‌ها که منجر به دستگیری کل گروه شد، شکست خورد. دو نفر از عوامل اعدام شدند و بقیه به حبس‌های طولانی مدت محکوم شدند. اسرائیل رسماً بیش از ۵۰ سال تا سال ۲۰۰۵، که مأموران بازمانده رسماً توسط رئیس جمهور اسرائیل مورد تقدیر قرار گرفتند، دخالت خود را انکار کرد.

• - بمب‌گذاری هتل شاه داوود در سال ۱۹۴۶، ایرگون، یک گروه شبه‌نظامی صهیونیستی به رهبری مناخیم بگین (که بعدها نخست وزیر شد)، هتل شاه داوود در اورشلیم را که محل استقرار ستادهای اداری و نظامی بریتانیا بود، بمب‌گذاری کرد. این عوامل خود را به شکل کارگران عرب درآوردند تا مواد منفجره را جاسازی کنند. این حمله ۹۱ کشته بر جای گذاشت. ایرگون در ابتدا مسئولیت این حمله را انکار کرد و سعی کرد اعراب را مقصر این حمله معرفی کند، اما بعداً آن را عملی مستقل خواند.

جذب شبه‌ نظامیان جندالله - طبق گزارشی در سال ۲۰۱۲ در مجله فارین پالیسی، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده اظهار داشتند که افسران موساد اسرائیل خود را به عنوان مأموران سیا معرفی کردند تا اعضای گروه تروریستی جندالله مستقر در پاکستان را برای انجام حملات در ایران جذب کنند. مقامات آمریکایی گزارش دادند که این اقدامات را "احمقانه و خطرناک" خوانده‌اند.

حمله به ناو یو اس اس لیبرتی - در طول جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷، نیروهای اسرائیلی به کشتی تحقیقاتی فنی ایالات متحده، یو اس اس لیبرتی، حمله کردند و ۳۴ نظامی آمریکایی را کشتند. اسرائیل ادعا کرد که این یک مورد اشتباه در شناسایی بوده است، روایتی که دولت ایالات متحده رسماً آن را پذیرفت، اما بازماندگان و برخی دیگر معتقدند که این حمله عمدی بوده تا از نظارت ایالات متحده بر اقدامات نظامی اسرائیل جلوگیری شود.