[لطفا اونایی که معتقدند کارهای دیگران به ما ربطی نداره، نخونن]
ژینوس صارمیان
همون زمانهایی که تلویزیون هیچ برنامه جالب توجهی نداشت، برای اولین بار یک سری برنامه آشپزی با اجرای یک خانوم خیلی ناز و گوگولی مگولی به اجرا در اومد. خانوم مجری آنقدر لوند و زیبا بود و با چنان ناز و ادایی غذا درست میکرد که در دورانی که مردها هنوز معتقد بودند، غذا پختن فقط کار خانوم خونه است، کلی از آقایون بیننده برنامه آشپزی شده بودند و با وجود اینکه بازار جوک هم هنوز به شکل امروز رواج نداشت، تعدادی جوک هم در این باره رد و بدل میشد.
خلاصه در همین اثنا بود که اعلام کردند کانادا به آشپز نیاز داره و به این ترتیب خیل خواستاران مهاجرت به سمت کلاسهای آشپزی و شیرینیپزی روانه شد تا بلکه بتونن با گرفتن مدرک رسمی آشپزی راهی به اونسوی آبها پیدا کنند. هزینه ثبتنام در کلاسهای آشپزی که دارای مجوز وزارت کار بودند و مدرک رسمی میدادند، هم ناگهان سر به آسمون کشید. در این بین شهریه آموزشگاه ... هم که مدیرش مجری برنامه تلویزیون بود، دو سه برابر سایر آموزشگاهها بود.
خلاصه از شما چه پنهون که من هم در اون مدت با وجود اوضاع نابسامان مالی جوگیر شدم و در یکی دو تا از این کلاسها بصورت تکدرس ثبتنام کردم. ولی وقتی دیدم مثلا حاصل نهایی کیک کج و کوله طبخ شده در کلاس هیچ شباهتی به عکسی که از کتابهای خارجی در بروشور دیده بودیم نداشت و حوصله فیس و افادههای آدمهایی که از همونموقع خودشون رو در ناف تورنتو و ونکوور تصور میکردند و به بقیه فخر فروشی میکنند رو هم ندارم، فهمیدم مهاجرت از راه آشپزی برای من راهی به ترکستان است…..
چند روز پیش خیلی هوس قورمهسبزی کرده بودم، و بعد از سرچ یک کلیپ یوتیوب دیدم که خانومی که از شدت تزریق ژل و بوتاکس و برجستگی گونه شبیه کارکتر «جوکر» فیلم بتمن شده بود با صدا و اداهای مصنوعی مرتب از کلماتی مثل «استاک» بجای آب گوشت و «جوس» بجای عصاره استفاده میکرد (توجه داشته باشید دستور آشپزی برای قورمه سبزی بود نه مثلا «بیف بورگنیون» فرانسوی) که یهو چشمم به آرم کنار ویدیو افتاد و دیدم ای دل غافل، این همون ... خانوم خوشگل خودمون بود که این شکلی شده و اینجوری رفتار میکنه….
خداییش چه بر سر «پیر شدن باوقار» یا بقول خارجیها aging gracefully اومده که بعضیها حاضر میشن بجای یک ورژن پا به سن گذاشته معقول و باشکوه، خودشون رو تبدیل به دلقکهای پلاستیکی بکنن و بالاتر از اون به تمام خاطرات خوب گذشته ما گند بزنن (میتونید کلمه جایگزین مناسب رو خودتون حدس بزنید).
(عکس کیکی که خودم چند سال پیش درست کردم و حاصل تعلیمات هیچ آموزشگاهی نیست)
سخت است برای کسانی که زیبایی و جلوه جوانی برایشان مهم است. دختر عمه ام مرا به یک مهمانی در لسآنجلس برد که چند ایرانی برجسته آنجا بودند. هیچکس را نمیشناختم. با خانمی آشنا شدم که خواننده نسبتا معروفی بود. سنش پنجاه شصت میزد. با هم خیلی حرف زدیم. خنده رو ترین آدم آن محفل بود. بعد از مهمانی به دختر خاله گفتم این خانم چقدر خوش برخورد بود. گفت نه این بدلیل تزریق بوتاکس همیشه حالت لبخند داره. عجب!
هشدار این بلاگ, [لطفا اونایی که معتقدند کارهای دیگران به ما ربطی نداره، نخونن], منو یاد نقل قولی از خانم Alice Roosevelt Longworth, دختر رئیس جمهور Teddy Roosevelt انداخت:
If you haven't got anything nice to say about anybody, come sit by me
اگر چیز خوبی برای گفتن در مورد کسی نداری، بیا کنار من بنشین, [تا با هم غیبت کنیم!]