گل گلاب
سیر حوادث مربوط به ایران معاصر به سمتی رفته و میره که مشخص نیست چند وقت دیگه ما از کشور یکپارچه ای بنام ایران صحبت خواهیم کرد یا مملکت هزار پاره ای به اسم ایرانستان!
ایران گرفتار عناصر ویرانگری شده که حداقل به عقل ناقص امثال ما بعیده از این مرحله ی حساس پیش رو جان سالم به در ببره.
مثلث: "دین ، ملت ، حاکم" هر کاری دستشون بوده برا نابودی ایران انجام دادن!
"ملت"
از شخم زدن گذشته و وقایع انقلاب ۵۷ و نقش مردم در این رخداد که صرف نظر کنیم ، همین امروز با ملتی طرف هستیم که حتی به امکانات اولیه یک زیست نباتی و حیوانی هم دسترسی نداره:
آب سالم ، انرژی برای گرمای تابستان و سرمای زمستان ، درآمد مکفی ، اقتصاد پایدار ، روابط عادی با جهان ، درآمد سرانه ، خانه و سرپناه ، شغل ، خودرو ایمن ، غذای سالم و...
اونقدر از این بدیهیات اولیه زیست حیوانی دور افتاده که دیگه به حقوق معنوی و ذاتی خودش:
حق تعیین سرنوشت ، آزادی بیان ، حکومت دموکرات و پاسخگو ، آزادی های اجتماعی و... فکر هم نمیکنه!
این ملتِ پرگو و بی عمل ، با چنین زیست خفت بار و رو به سقوطی ، همچنان ذیل حکومت مستقر و بانی این حقارت تاریخی زندگی میکنه و شاهد غارت ونابودی منابع و منافع خودش و مملکتش هست و دم فروبسته...
آیا ایران میتونه به این ملت تکیه بده و امیدوار باشه؟
ما ملت ایران از لحاظ تاریخی دارای مشکلات عدیده ای بوده و هستیم ، اما همیشه این مشکلات را با ادعاهای پر طمطراق و واهی توجیه کرده و به زعم خودمون روی خورشید گِل مالیدیم!
در طول تاریخ اگر در اندک دوره هایی ایران قدرت و نیک نامی و ابهتی داشته ، آن قدرت وابسته به اراده آهنین و جسارت و کیاست یک نفر بوده است.
کورش ، داریوش ، نادر ، کریم خان ، شاه عباس و دیگر شاهان بزرگ و خوشنام یا فاتح ایرانی حاصل انتخاب جمعی ایرانیان نبوده اند.
آنها تک ستاره هایی بودند که منتظر اراده جمعی و اتحاد ملت ایران نماندند و خودشان با زور و سیاست و کیاست این ملت دائم الخمار را به حرکت در آورده و تاریخ ساز شدند.
"دین"
دین و نهادهای دینی به عامل ویرانی اخلاقیات ، فرهنگ ، منابع ، اقتصاد ، اجتماع ، محیط زیست ، زیرساخت ها ، حکمرانی و هرآنچه در این سرزمین وجود داشته تبدیل شده است.
هر از گاهی گروهی فرصت طلب از راه رسیده و در لباس دین شروع به غارت مردم دیندار و سرزمین دین زده ی ایران نموده اند!
از شاهانِ ظل الله تا فقها و ولی امر مسلمین ها و...
دین مدت زمان مدیدیست به پاشنه آشیل و افیون این ملت تبدیل شده و در سایه ضعف و خماری دینداران ، منابع و منافع ایران به فنا رفته و غارت شده و همه چیز به جهان نادیده ی آسمان ها حوالت داده شده است!
"حاکم"
به استثنای چند حاکم محدود بالا ، اکثر حاکمان ایران فقط و فقط در توهمات مذهبی یا باستانی ، تعاریف بی پشتوانه و پوچ اطرافیان ، اجرای اوامر نیروهای خارجی و ارجحیت غارت منابع ملت به نفع ازدیاد منافع شخصی خودشون بودند و دردی از این سرزمین دوا نکردند!
قرن ها حاکمانی بی لیاقت و غارتگر بر این سرزمین حکومت کردند ، قرن ها از بغداد برای این سرزمین اوامر صادر شد ، قرن ها حاکمان ما آلت دست اجنبی بودند و ضرباتی سهمگین بر ایران و ایرانی وارد کردند.
این روزها با عیان شدن نشانه های ضعف جمهوری اسلامی و نزدیک شدن به زمان فروپاشی این حکومت ، اپوزیسیون موجود هم به بلای جان ایران تبدیل شده و باید از این بزرگواران هم به اندازه حاکمان متوهم مذهبی جمهوری اسلامی هراس داشت!
امروز رهبر ایران با اصرار بر اشتباهات همیشگی خودش همچنان در توهم قدرت منطقه ای و بازپس گیری سوریه و بازسازی محور به اصطلاح مقاومت و سرکوب هرگونه اعتراض داخلی به شدیدترین شکل ممکن است و در مسیرِ حفظ جمهوری اسلامی به هر قیمت ، سرنوشت ایران و ایرانی براش اصلا مهم نیست.
از آن طرف شاهپرست ها در حال پمپاژ نفرت و چند دستگی در جامعه و گروه های اپوزیسیون هستند.
چه کسی باور میکند سلطنت طلبانی که چند دهه در کشورهای دموکرات زندگی کرده اند و گوش فلک از انتقادهایشان به حکومت مطلقه کر شده ، با کوچکترین انتقاد یا مقایسه فرح پهلوی با یک ملکه خاورمیانه ای و سقوط کرده دیگر ، چنین آتشی به پا کرده و حکم ارتداد مجری یک برنامه تلویزیونی را صادر میکنند؟
آیا این بزرگوارانِ دموکرات و معتقد به آزادی بیان قرار است به ایران پس از جمهوری اسلامی آمده و جامعه متکثر ایران را مدیریت و تحمل کنند!
آیا کسی جرات دارد به این حضرات گوشزد کند در به قدرت رسیدن بلای خانمانسوز حکومت جمهوری اسلامی در ایران ، خود این حضرات و شخص شاه نقشی غیرقابل انکار داشته اند؟
آیا شخص شاه و عملکرد نهاد سلطنت در سقوط پهلوی و برآمدن جمهوری اسلامی هیچ نقشی نداشتند؟
آیا مشکل فقط چهارتا روشنفکر چپی ،چندبار تظاهرات محدود و دوتا آخوند بی سواد بود؟
آیا این بزرگواران در بلاهای عظیمی که توسط جمهوری اسلامی طی این سال ها بر سر ایران و ایرانی آوار شده شریک نبوده اند و مقصر وضع موجود نیستند؟
سخن بسیار است ، اما:
ایران تنهاست
نه به ملتش امیدی هست
نه به مرام و آیین و دینش
و نه به حاکمان و نخبگان و مدعیانش
ایران تنهاست
با آینده ای ترسناکتر از امروز
با افقی تاریک در انتظارش...
نظرات