۵۰ سال پیش، شایدبیشتر، تو خیابون حافظ بین مدرسه البرز و شاهرضا، یک اغذیه فروشی کوچک بود که توسط یک مادام موسیوی نسبتا پیر ارمنی اداره می‌شد.
فارسی خوب بلد نبودند.
یا تازه از جای دیگرامده بودند و یا از آن جمله بودند که میان خودشان معاشرت می‌کردند و نیازی به یادگیری فارسی نداشتند.
به هر صورت، دکه موسیو یکی انتخاب های ما برای ناهار بود و بعضی روزها  میرفتیم. ساندویچ میداد، لوبیا میداد، البته عرق هم میداد که ما در آن دوران نوجوانی مشتری آن نبودیم.
 
یک روز حدود ۱۰ صبح در این دکان،  مردارمنی میانسالی را دیدم که آمد و یک بطری کوچک   عرق سفارش داد، و ان را همانطورایستاده یک نفس سر کشید و رفت. خیلی باعث تعجب من شد. تا آنوقت همچین صحنه ای ندیده بودم. یقینا الکلی بود.
 
موسیو برای لوبیا و سالاد الیویه 
فقط یک لغت بلد بود به هر دو میگفت  البی  olobi . به لوبیا میگفت البی کاسه ای و ساندویچ الیویه را میگفت البی نونی.
طبیعتا ما هم  این زبان را یاد گرفته بودیم و موقع سفارش به موسیو تذکر میدادیم که البی مان از چه نوع باشد؛ کاسه ای یا نونی؟