چرا به حکومت آخوندی رای نمی دهم؟ دانشجو بعضی از دلایل رای ندادن من به قرار زیرند:
- در کشورهای پیشرفته، ملت ارباب دولت است. ملت دولت را انتخاب و استخدام می کند تا در مقابل حقوقی که دریافت می کند کارهای مردم را انجام بدهد. حکومت آخوندی بجای آنکه خود را خدمتگرار ملت بداند، فکر می کند صاحب اختیار کشور و مردم است و چون ملت را صغیر و ناآگاه می شمارد، روضه خوانی را ولی و قیم آنها کرده است. من قیم نمی خواهم.
- آخوندها دانش و تخصص کشورداری را ندارند. بی آبرو کردن ایرانی در سطح جهان و بدنام کردن کشور خوشنام ایران، بالا بردن قیمت نان سنگک از دو تومان به 800 تومان و دلار از 7 تومان به بیش از2000 تومان نمونه های نادانی و ناتوانی آخوندها می باشد. آنان مثل نعلبندانی هستندکه به زور می خواهند جراح قلب مردم ما باشند.
- آخوندها به ایران و ایرانی اهمیتی نمی دهند و در مورد آنها هیچ احساسی ندارند. گفتار آخوند خمینی ، حرف های طائب، چرندیات مطهری و.... را همه بیاد می آوریم. بارها از آنها شنیده ایم که گفته اند اول مسلمانند نه ایرانی. اینها اینقدرسواد و آگاهی ندارند یا مکارانه پنهان می کنندکه ایران هزارها سال قبل از اسلام، کشوری متمدن با شکوه و درخشان بوده است.
- آخوندها ثابت کرده اند که نا آگاه، درغگو و غیرقابل اعتماد می باشند. وعده های آب و برق و خانه مجانی، آزادی، و افزایش معنویات و آنچه در عمل کرده اند را کسی از یاد نبرده و نمی برد.
- انتقاد ازپادشاه ایران این بود که فراتر از اختیاراتش عمل می کرد. اکنون آخوندی که به خودش عنوان ولی و رهبر داده و منتخب مردم هم نیست، و دانایی، آگاهی، دلسوزی، وطن پرستی ، مردم دوستی لازم را هم ندارد،همه ی اختیاراتی که شاه داشته، به خود اختصاص داده به اضافه بسیاری اختیارات دیگر و در دست گرفتن چماق دین.
- حکومت آخوندی بجای آنکه ثروت کشور را برای رفاه مردم، آبادانی کشور، و سرمایه گذاری برای نسل های آینده به کار گیرد، پول نفت را بدون حساب و کتاب بین خودیها و دار و دسته اش تقسیم می کند، به کشورهای عربی می دهد و صرف بقای رژیم نکبت بار خود می کند.
- آخوند ها بانوان ما را در حد زنان تازیان 1300 سال پیش، به عقب برده اند. بازیر چادر بردن آنها نیمی از جمعیت ایران را فلج ساخته ، حقوقشان را نصفِ حقوق مردان تعیین کرده و با آنها به شکل شهروند کامل رفتار نمی کنند .
- این رژیمِ جبار آزادیخواهان سربلند و پر افتخارما را زندانی، کهریزکی و اعدام کرده ، اقلیت های مذهبی و دگراندیشان را می آزارد و ملت بزرگ ما را به ماتم و فقر و فحشا و اعتیادکشانده است و بی پروا جنگ طلبی می کند.
چگونه می توان وجدانی بیدار داشت و به انتصابات این رژیم پرفریب، ستمگر، فاسد، نادان و ناتوان رای داد. من به دلایل گفته شده و به خاطر احترام به آزادگانی که در راه کشور کشته شده اند، در بندند و آنها که فریادها در گلویشان مانده، به این رژیم رای نمی دهم. من نمی خواهم عمر چنین رژیمی را طولانی کنم.
ای رژیم فریب و جور و فساد
من به تو رای خود نخواهم داد
در آمریکا برای رسیدن ِبه حکومت باید پولدار بود. در ایران راه ِ پولدارشدن رسیدن ِ به حکومت است.
از بیان نظرتان سپاسگزارم.
در مورد پست «ای رژیم فریب و جور و فساد // من به تو رای خود نخواهم داد» ذر قسمت آلبوم عکس:
دانشجوی عزیز، لطفن شعر و متن های دیگر را فقط در قسمت نوشته ها پست کنید. آلبوم عکس فقط برای پست کردن عکس هاست. با تشکر از همکاری شما
daneshjoo ، با تشکر. با کلام ِ با صداقت ِ یک دانشجومینویسی.
فغان از این حکومت ِ ده-هزار فامیلی که یک لایه اش کارگزارنی هستند مثل ِ تحفهء اصولگرایان ْ دکتر کامران باقری لنکرانی. پزشکی حاذق و مبتکر که برده وار پیش ِ پای آن ْ ماقبل ِتاریخی ْ آیت الله تمساح زانو میزند. در ۴۸ سالگی هنوز همان بسیجی ِ دوازده سیزده سالهای است که دربدر دنبال هویت میگردد. اما از بخت ِ وارونه اش ْ پدرْ بین ِ او و آمریکا دومی را انتخاب کرده بود. برای ِ او پدرسالاری چون خامنه ای ْ هم ْ داغ ِ بی پدری را مرهم میگذارد و هم ْ وعدهء نابودی ِ رقیب را میدهد. لنکرانی در خانهء ۱۳۰ متری زندگی میکند، مال نمی اندوزد و تمام ِ وسایل خانهاش در یک وانت بار جا میشود.اما ابایی ندارد که در رکاب ِ غارتگران ِ اسلامی ْ غرب ِ پدردزد ْ را نابود کند. چاه ِنفت باید به حلق ِ اراذل، چاقوکشها، قاتلین، و دزدها ریخته شود تا آنچه را که از غرب و دمکراسی ِ آن در این مملکت ْ نضج گرفته بود محو کنند. سال ۱۳۸۴ هم احمدی نژاد ِ آپارتمان نشین و ملبس به کت و شلوار بازاردوز را درمقابل ِ کوسهء کهنه کارعلم کردند تا توانستند آن مترسک را به رأی دهنده بفروشند. من از لنکرانی و طالبان و بن لادن خیلی میترسم.
دوست گرامی: از لطف شما سپاسگرارم. تردیدی نیست که بین طرفداران رژیم افراد ساده و لی بی اطلاع فراوانند. یکی ازعوامل اصلی برقراری رژیم و ادامه عمر آن همین سادگی و بعبارت دیگر بی خبری مردم می باشد. آخوند در طول سالیان دراز آموخته که چگونه به این جهل مردم جامه ی تقدس بپوشاند و آز آن برای بقای خود بهره برد. اگر این را به عنوان واقعیت بپذیریم می دانیم که آموزش و پرورش آینده تا چه حد کارش مهم، گسترده، پر از مانع و در عین حال تاثیرگذار خواهد بود.