مهرداد خیراندیش: روز گذشته رهبر ایران که تقریبا هفته ای بدون سخنرانی ندارد، در دیدار از دانشگاه امام حسین پس از تعریف و تمجید از پاسداران بعنوان نزدیک ترین قشر و مهم ترین حامیان در این سال‌ها، سخنانی بر زبان راند که برای هزارمین بار دل هر ایرانی دوستدار جامعه باز، امن و رو به ترقی را به درد می آورد.

ایشان توصیه کردند که باوجودیکه سپاه در داخل و خارج در راستای کسب عزت و اقتدار گام‌های مهمی برداشته ولی این کافی نیست.

پیشنهاد ایشان توسعه بیشتر و تجهیز هر چه بیشتر سپاه به ابزار ها و وسایل، با تاکید بر تولید در داخل کشور بود.(همه سخنان نقل به مضمون).

نگاهی گذرا به این بیانات در شرایطی که از یک سو روزی نیست که خبر اعتراض و اعتصابات کارگری را نشنویم.

تولید بعنوان نقطه عطف اشتغال و امید به آینده، عملا به حاشیه رفته است. و صد رقم درد و رنج دیگر. ولی آنچه از این بخش عجیب تر هم هست، توصیه به تجهیز بیشتر سپاهیان در زمینه نظامی و امنیتی بود.

دقیقا تا کجا و به چه تجهیزاتی؟

آیا توصیه به امنیتی شدن سازمان اطلاعات سپاه، توصیه به ایجاد خفقان بیشتر نیست؟

آیا این میزان از رعب و وحشت و شنود و سرکوب و پرونده سازی علیه دلسوزان کشور، هنوز دل ایشان را راضی نکرده است؟

در زمینه نظامی هم به نظر نمی‌رسد کمبود خاصی باشد. هر چه توانستند از نان شب ملت زدند و بر شهرهای موشکی خود افزودند.

اما ایشان در میان توصیه های اخیر خود از چیزی خبر می دهند که به نظر می رسد یا به عالم بالا متصل هستند و یا بافته های ذهنی چند تن از اطرافیان را جامه عمل پوشانده است.

آمادگی برای اتفاق بزرگ!

به راستی این هشدار جز با هدف برداشت بیشتر از محل هایی مانند صندوق ذخیره ارزی و درخواست بودجه بيشتر در این شرایط فلاکت بار است؟

شوربختانه هر روز که می گذرد، رهبر کشور که باید مانند چتری گسترده همه را، اعم از جناح های مختلف و همچنین اقشار و اقوام مختلف مردم ایران را در زیر گستره خود درآورد، به سوی یک جناح بیشتر می گراید.

این گرایش بی تردید ناشی از نوعی بی اعتمادی است که فصل مشترک تمامی مستبدین دنیا است. چرا که هر سال یاران بیشتری از همراهان قدیمی را حذف و افراد بی نام و نشان را بر جای آنان می گمارد.

جای گریه است بر حال مردمی که مانند کودکانی که از سوی سازمان بهزیستی مورد حمایت قرار می گیرند.

این کودکان گاه والدین شان فوت کرده اند، گاهی فرزند طلاق اند. ولی در دو حالت اول از واژه «بی سرپرست» برایشان استفاده می شود. ولی حالت سومی هست که تلخ تر از آن دو حالت است. «بد سرپرست».

اینها پدر و مادر دارند. در یک خانه هم بود و باش دارند. ولی کارشناسان به نتیجه رسیده اند که بلحاظ اذیت و آزار و بدرفتاری، بودن کودک در کنار چنان والدینی برای طفل ضرر جسمی و روحی و حتی جانی دارد. حال و روز کودک بد سرپرست روح هر انسان آزاده ای را می آزارد. درست شبیه حال و روز این سال‌های ملت ایران.