گربه ای که تنش رخت عذاست
کهن سال شده اون ایران ماست

قماری که شد حکم خون ما
اذانی که شد حکم جون ما

غبار گرفته دور این نفس
حصارکشیدن دور این قفس

رنگ خوشی نداره زندگیمون
ازادی شده تنها دلخوشیمون

ایران من...
خاکت... تارو پود من

ابادیتو شبا تو خواب میبینم
ازادیتو این بار جشن میگیرم

تلخی گذشته هات میشه تموم
یه ایرانی میسازیم، همه چی تموم

امیدش زده ریشه تو قلبم
واسه پس گرفتنش میجنگم

نقش بسته رو درو دیوار تهران
زن زندگی ازادی ایران