الف. وقایعی که منجر به قتل نخست وزیر رزم‌آرا شد

شمارهٔ ۵

تلگرام: 788.00/3-1451

یادداشت مشاور دستیار امور خارجه برای خاور نزدیک، آسیای جنوبی، و امور افریقا (بِری۱) به وزیر امور خارجه۲

محرمانه                          واشنگتن، ۲۳ اسفند ماه ۱۳۲۹

موضوع: وضعیت ایران.

وضعیت کنونی ایران جهت اطلاع شما بطور خلاصه به شرح زیر تقدیم می‌شود:

قتل نخست‌وزیر رزم‌آرا توسط یک مذهبی فناتیک در ۱۶ اسفند باعث شرایط به نهایت گیج کننده‌ای شده است، بعضی ناآرامی‌ها، و بن‌بست در مورد اختلافات کمپانی نفتی ایران و انگلیس. اموری چون وام‌های بانک صادرات واردات و بانک بین‌المللی برای بازسازی و توسعه (IBRD)  تا وضعیت به ثبات بیشتری برسد معلق خواهند ماند.

قتل رزم‌آرا بر بستر فضای به شدت احساسی پیرامون اختلافات کمپانی نفت ایران و انگلیس رخ داد، که عوامل فناتیک ناسیونالیست در ایران برای تحریک احساسات عمومی استفاده کرده‌اند. نخست‌وزیر دو روز پس از یک سخنرانی  کشته شد که در آن دشواری‌های ذاتی ملی کردن نفت را گوشزد کرد و به روشنی در مقابل آن ایستاد. عوامل کمونیست در ایران به سرعت در قبال آن واکنش نشان دادند تا از این فرصت برای برانگیختن نارضایتی عمومی استفاده کنند، و در روز پس از قتل رزم‌آرا اجتماع بزرگ عمومی تدارک دیدند و به دادن شعارهای شدید ضد امریکایی و ضد غربی در حوالی مقر سفارت امریکا پرداختند. وضعیت امنیتی در سطح کشور اما همچنان نسبتاً آرام است.

به محض اطلاع از قتل، وزارتخانه به سفیر گرِیدی تلگرامی ارسال داشت و اعتقاد خود را مبنی بر این که تنها می‌توان روی شاه حساب کرد که در این بحران مقتدرانه رهبری کند ابراز کرد، و این امر که ما باید به او حمایت کامل خود را اعلام داریم. ما این دیدگاه را ابراز کردیم که صلاحیت اصلی که او برای انتخاب نخست وزیر جانشین رزم‌آرا باید در نظر بگیرد، وفاداری کامل او به شاه است. هم سفیر گرِیدی و هم دفتر امور خارجی بریتانیا بر این توافق دارند، سفیر به وزارتخانه اطلاع داده است که ایالات متحده و بریتانیا مشترکاً به شکلی نهانی این توصیه‌ها را به پیشگاه شاه رسانده‌اند.

در ۲۰ اسفند، حسین علاء، سفیر پیشین ایران در ایالات متحده، به نخست‌وزیری منصوب شد، و اگرچه هنوز کابینهٔ او به مجلس معرفی نشده است، علاء رأی اعتماد مقدماتی را دریافت کرده است.  علاء به وفاداری بدون تردید به شاه معروف است و بطور کلی مورد قبول اکثر جناح‌های پارلمان است، هرچند جبههٔ ملی مخالف اوست. با توجه به بیماری و وضعیت جسمانی شکننده، بعید است که او برای مدت زیادی در این مقام باقی بماند، یا در جانشینی رزم‌آرا نقش یک نخست‌وزیر «مقتدر» را ایفا نماید. علاء خودش ابراز کرده است که تنها تا زمانی در این مقام خواهد ماند که شرایط به ثبات بیشتری برسد، و سپس او راه را برای رهبر مقتدرتری باز خواهد گذاشت.

اگرچه ما دیدگاه کنونی بریتانیا را در این باره نمی‌دانیم، پیشتر این باور را ابراز کرده بودند که شاه باید حکومت نظامی اعلام کند و مجلس را منحل کند. وزارتخانه، با پذیرش این امر که این امر در این شرایط ممکن است لازم آید، سفیر گرِیدی را مجاز کرده است ، چنانچه مقبول افتد، که به شاه بگوید که که ایالات متحده درک می‌کند و احساس همبستگی دارد چنانچه او تصمیم بگیرد که اقداماتی در این راستا به عمل آورد. شاه تاکنون این اقدام را غیر ضروری دانسته است، و نخست‌وزیر علاء اخیراً به سفیر گریدی گفته است که معتقد است که از چنین اقدامی شدیدی باید خودداری شود ولی او حکومت اضطراری اعلام خواهد کرد چنانچه آشوب‌ها ادامه یابد.

بریتانیایی‌ها طبعاً شدیداً نگران موضوع نفت هستند. گزارش نشریات حاکی از این است که دولت بریتانیا یادداشت اعتراضی در مورد تصمیم پارلمان ایران مبنی بر ملی کردن صنعت نفت به ایران ارسال کرده است، و به این اشاره کرده است که قرارداد نمی‌تواند به شکل قانونی پیش از سال ۱۳۷۲ ملغی شود.۳ این خطر وجود دارد که این رویکرد نتایج ناگواری در ایران داشته باشد و ممکن است وضعیت را حتی بدتر از آنچیزی کند که هست. ما امیدواریم که در این شرایط، بریتانیا مناسب ببیند که با ایرانیان، شاید به گونه‌ای دراماتیک، به یک توافق نو، واقع‌بینانه و سخاوتمندانه برسد که ما بتوانیم تحت شرایط خاصی از آن پشتیبانی کنیم.

اگرچه ابداً روشن نیست که چه چیزی در ذهن ایرانیان می‌گذرد، زمانی که آنها از «ملی کردن» سخن می‌گویند، گویای این است که تغییراتی اساسی در وضعیت کنونی قرارداد کمپانی نفت ایران و انگلیس اجتناب ناپذیر است، و هرگونه تلاش از سوی ایالات متحده در این زمان برای جلوگیری ایرانیان از طریق اقدامات شدید دیپلماتیک تنها شرایط را بدتر خواهد کرد. ما بر این باوریم که باید آماده باشیم، و اگر ضروری باشد هم به ایران و هم به بریتانیا یاری رسانیم که  به توافق جدیدی برسند که نیازهای سیاسی ایرانی‌ها را در نظر گرفته باشد و در عین حال تداوم جریان نفت به سوی بریتانیای کبیر و اروپای غربی را تضمین کرده باشد.

دولت بریتانیا در نظر دارد که آقای  جفری فرلانج (Geoffrey Furlonge) سرپرست بخش غربی دفتر امور خارجه را در آیندهٔ نزدیک به واشنگتن بفرستد تا در این باره گفتگو شود.


                 ۱. Burton Y. Berry

                 ۲. پیشنویس توسط Rountree. همچنین ارسال کپی  به Matthews و Perkins.

                 ۳. برای متن این نامه، به تاریخ ۲۳ اسفند، رجوع شود به Bristish Cmd. 8425, Persia No. 1(1951):

مکاتبه میان دولت علیاحضرت در پادشاهی متحده و دولت ایران، و اسناد مربوطه دربارهٔ صنایع نفت در ایران، بهمن ماه ۱۳۲۹ تا شهریور ماه ۱۳۳۰، صفحات ۲۷-۲۵، یا اسناد (R.I.I.A.)  برای ۱۳۲۹، صفحات ۴۷۷-۴۷۵.