چند روز پیش، بهرام مشیری بمناسبت انتشار کتاب تحقیقی اخیرش "نقدی بر چاپھای انتقادی شاهنامه و تصحیحی جدید از داستان رستم و سھراب" میهمان برنامه مهدی فلاحتی بود. ویدیو مصاحبه در اینجا تقدیم شده بود.
در بخشی از مصاحبه صحبت از مصادرۀ فردوسی توسط شریعتمداران "اصلاح طلب" و غیرۀ حاکم بر ایران میشود و تلاش حضرات برای شیعۀ دوآتشه معرفی کردن حکیم توس و حتی اینکه بسیجی زمانۀ خود بودنش.
مشیری هم نظرات خُنک و تُنک مایۀ رهبر فاشیست ها دربارۀ فردوسی را به سخره گرفت و همین فرصت لازمه برای ابراز هنر پاچه خاری و پاچه گیری به علی معلم دامغانی (عکس ↑) رئیس فرهنگستان هنر، که ملک الشعرای دربار رهبر فاشیت ها میباشد را فراهم کرد.
تا مظنه میزان سقوط اخلاقی صنف هنربندان حضرات بدستتان آید، به بخشی از پاسخ ملک الشعرای دربار که پیشتر برای خوش خدمتی پاچۀ محمدرضا شجریان را هم گرفته بود توجه فرمایید.
اول فحاشی به فلاحتی:
"بنام غيری به بام غيری خودی نداری. فاحشهای وجهی با اين گاهی و با آن گهی! خهيای نشمه خر گهی، زهی تو نه ز كی تو؟! كه اولاد شكی تو نه فردوسی نه سعدی ولش بابای بعدی! ببم پور فلاحت. گذشت از حد ملاحت.
چه كار داري به مردم به نرخ آرد و گندم . تو و مادام حشيري با بهرام مشيری خودت بهتر ميدونی
باهاس عرعر بخونی ( گل بهرام ببين چه وقته؟ كه بلبل مست و شيداي درخته!)"
بعد هم مشیری:
" مشيري (موشيري) مثل موشه ميگه يك سر دوگوشه ولي بي عقل و هوشه . چرا اینقدر ميجوشه بپرس ازش چي توشه؟ موشيري يا موشيرم موسلمانم تو موشي رم و شاهد ميگيرم خمش كن تخم يارو به فردوسيت چه كارو؟! به مرد دين و ناموس حكيم خطه طوس . به پير كيش مهري فصيح لفظ فهري توفه از قه نداني مشي زينها چه خواني؟"
دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.
"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"
تبریک
پ.ن. خوشبختانه مهدی فلاحتی هنوز به سرنوشت دیگر حرفه ای های ورپریده از صدای آمریکای جناح "اصلاح طلب" پسند گرفتار نشده است.
نظرات