شقایق رضایی
خشونت خانگی نامتعارف ١
از آنجا كه قانون اغلب طرفدار مردها در ایران بوده و زن ها اغلب مورد ظلم قرار گرفته اند، اقبال عمومی به دلسوزی برای زن ها معطوف می شود.
در چند روز اخیر برخی مساله منجر به نگاه عمیقتر من و سعی در ریشه یابی و كنكاش در مسائل رایج در جامعهء نامتوازن ایرانی شده است.
خشونت خانگی علیه مردان موضوعی است که کمتر مورد بحث و توجه قرار گرفته است، اما در واقعیت وجود دارد و میتواند به اشکال مختلف مانند خشونت فیزیکی، روانی، عاطفی، کلامی، اقتصادی و حتی جنسی بروز کند. در بسیاری از جوامع، به دلیل باورهای فرهنگی و اجتماعی، مردان کمتر در مورد تجربه خشونت خانگی صحبت میکنند، زیرا ممکن است از تمسخر یا بیاعتنایی دیگران بترسند یا احساس کنند که پذیرش این موضوع به معنای ضعف است.
انواع خشونت خانگی علیه مردان:
۱. خشونت فیزیکی: ضرب و شتم، پرتاب اشیا، خراشیدن، گاز گرفتن، یا حتی تهدید با سلاح.
۲. خشونت روانی و عاطفی: تحقیر، توهین، کنترلگری، تهدید به ترک یا خودکشی، تحقیر مردانگی و ایجاد حس گناه.
۳. خشونت اقتصادی: جلوگیری از دسترسی به منابع مالی، کنترل دخل و خرج، ایجاد وابستگی مالی، یا تخریب اعتبار مالی مرد. سرکوفت زدن و مقایسه.
۴. خشونت کلامی: فریاد زدن، ناسزاگویی، تهدید به افشای مسائل شخصی و بیاحترامی دائمی.
۵. خشونت جنسی: وادار کردن به رابطه جنسی بدون رضایت، تحقیر جنسی، تحقیر اندام جنسی، تحقیر پرفورمنس، یا ایجاد فشار برای انجام رفتارهای ناخواسته
خشونت خانگی نامتعارف ٢
تمرکز بیشتر بر خشونت خانگی علیه زنان به معنای نادیده گرفتن خشونت علیه مردان نیست، بلکه ریشه در چندین عامل دارد:
۱. آمار بالاتر خشونت علیه زنان
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO)، تقریباً ۱ از هر ۳ زن در طول زندگی خود نوعی از خشونت خانگی را تجربه میکند، در حالی که آمار ثبتشده برای مردان کمتر است.
۲. شدت و پیامدهای خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان معمولاً شدیدتر و خطرناکتر است و بیشتر منجر به آسیبهای جسمی، روحی و حتی قتل میشود. در بسیاری از کشورها، زنان بیشتر از مردان قربانی قتلهای خانوادگی (Femicide) هستند.
۳. ساختارهای اجتماعی و فرهنگی
پدرسالاری و نابرابری جنسیتی: زنان بهطور تاریخی در موقعیتهای نابرابر بودهاند و خشونت علیه آنها به نوعی ابزاری برای کنترل و سرکوب تلقی شده است.
وابستگی اقتصادی زنان: بسیاری از زنان برای تأمین مالی به همسران خود وابستهاند و به همین دلیل، در روابط خشونتآمیز باقی میمانند.
٤. سكوت و تحمل مادران به خاطر فرزندان.
٥. تابو بودن خشونت علیه مردان. چرا مردان خشونتی كه تجربه می كنند را به زبان نمی آورند:
از تمسخر یا بیاعتنایی میترسند. متهم شدن به سوسول بودن، زن ذلیل بودن، مرد كه گریه نمی كنه، مرد آن باشد كه در كشاكش دهر سنگ زیرین آسیا باشد.
باورهای اجتماعی، بهعنوان “جنس قوی” و اینكه نباید قربانی باشند.
سیستمهای حمایتی معمولاً برای زنان طراحی شدهاند.
۵. جنبشهای حقوق زنان و آگاهی بیشتر
نتیجهگیری
اگرچه خشونت علیه زنان بسیار جدی و گسترده است، نباید خشونت علیه مردان را نادیده گرفت. برای حل این مشکل، جامعه باید بدون در نظر گرفتن جنسیت، از همه قربانیان خشونت خانگی حمایت کند.
مردها هم باید فریاد بزنند…
نظرات