عید فطر؛ عید بازیافت زباله!
یخچال مالامال از خوردنی که پازل آنرا در تصویر می‌بینید در آشپزخانۀ من؛ روی دیوار کناری یخچال اصلِکاری؛ در قاب چوبی اعلای دو در سه فوت؛ پشت شیشۀ نشکنِ یه‌هوا کوچکتر از همان دو در سه فوت؛ آرام گرفته‌است.
با وجودیکه درش باز است و لابد موتورش هم گازکوب زور میزند و از جلو سرما و از عقب جهنم راه انداخته و کنتور برق را مثل فرفره میچرخاند؛ غذاهای نقاشی شده بر تکه‌های پازل؛ در آن فاسد نمیشود.
الگوئی تبلیغی‌تخیلی از یخچال آمریکائی که در آن از شیر مرغ تا جان آدمیزاد؛ آنهم با طعم و رنگ و برندهای نوستالژیک و نژادهای در حال انقراضِ گوناگون یافت میشود.
یخچال اصلِکاری البته؛ بین درِ بازمانده از پرخوری و بازمانده از خوردن در اعماق آفریقا؛ در نوسان است.
یُخ‌چال مُلّامالِ درد که نه در تصوّر آمده و نه در تصویر و در تقدیر چنین ملتی شاید؛ روی برگ‌های اصلِ چهاری و در کنار تلّ نعلین‌های معفّن؛ مقدّر مینمود!
با اصلاحات ارضی و به‌این سو...
این چه توّهمی است که
میخ
بدان دچار است و میپندارد...
هرچه بیشتر بر سرش بکوبند؛ جاپایش محکمتر میشود؟
همۀ ما باید در سطل زباله؛ بدنبال یک جُو "عقل" بگردیم.