از مقدمه، نوشتهی دکتر محمود کویر
++++++
بازگشت از کجا و چرا؟ این نی جان از کدام نیستان بریده شده که چنین فریاد درانداخته است!
اینهمه را راوی در داستان بازگشت روایت میکند.
داستان بازگشت، روایت بازگشت از یک سفر است. بازگشت دو پرنده یا دو دوست از قاف رویها و آرزوها به زادبومشان.
پاسخی است به عطار و سفر سی مرغ. آیا قافی بوده است؟ اینان در قاف چه دیدهاند که چنین پریشاناند؟ در قاف بر آنان چه گذشته است؟ آیا بازگشتی هست؟ به کجا؟ چه برجایمانده است از زادبومشان. غریبانی که از غربتی به غربتی هجرت میکنند؟ سفری غریب و دشوار اما دل برایش میتپد و بیقراری میکند.
++++++
نمونهای از نوشتهی کتاب
++++++
چندی بعد مینیبوسی در همان نزدیکی پارک کرد. چند مرد و زن جوان با لباسهای هماهنگ از آن پیاده شدند و دور میزِ روبروی من نشستند. در مدت کوتاهی پچپچِ صحبتها و خندههایشان فضا را بیشازپیش غرق شادی کرد.
به نوشتهی کنار مینیبوس دقیق شدم، واژه 'نغمهسرایان' میان چند کلمه که با خط ریزتری نوشتهشده بود خودنمایی میکرد. در دل به همهی آنهایی که درراه موسیقی گامبرمیداشتند درود فرستادم و به همت بلندشان آفرین گفتم. میدانستم که گامبرداشتن در راهی که انتخاب کرده بودند نه آسان بوده و نه تهی از خطر. برای داشتن نعمت موسیقی خود را مدیون چنین افرادی میدانستم.
هنرمندان ایرانزمین، راه دشواری را طی کرده بودند. آزاداندیشانی که موسیقی را برخلاف همهی فشارها پاس داشتند، قهرمانانی بودند که حماسههایی از افسانه باورنکردنیتر ساخته بودند. دلیرانه، زیر رگبار آزار، توهین و نگاههای پر از سوءظن، نتهای مدفونشده را با پنجههای خوابرفته از زیرخاک حقارت بیرون کشیدند و با صدای بغضآلودشان فریاد زدند. پیچیدگی رفتار و باورهای مردم سرزمینم که گاه ایستادگی و گاه سازش را نمایان بود، جای بسی تأمل داشت و من هنوز تا درک آن راه درازی داشتم.
شهیره جانم کرور کرور تبریک!
خوشحالم از این خبر و سرخوش از در هم تنیدگی اندیشه و واژههام با وجود تو