عمومی

دنبال کن


عضو از ۱۲ اسفند ۱۳۹۳

عشق و تنانگی در شعر پارسی

می جنگیم

بنویسید تا یاد خودمان و تاریخ بماند

کم کم فقط موهایش پیدا بود

نام نیک تو نباشد جاودان جز در سفر

کجایی ماه روشن من؟

از قطار جا مانده بودم

نیمه‌ی روشن وجودم

آبتینم

عقربه های عرق کرده جدا می شوند

بیشتر