چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
با اتوبوسی لببهلب پر از آدم، بهسوی هرات حرکت کردند. هوا سنگین بود و صداها در اتوبوس گم میشد. هیچکس با صدای بلند نمیخندید، هیچ نوزادی گریه نمیکرد. انگار همه میدانستند که چیزی به پایان رسیده است. وقتی به هرات رسید، اولین چیزی که دید، غبار بود. خیابانهایی کمنور، ساختمانهایی با دیوارهای شکسته و مردمانی که نگاهشان در زمین گم شده بود.
Jahanshah | ۲ روز قبل
۰ ۷۴
اگر قرار باشد سیاستی نو در ایران شکل بگیرد، باید بر شانهی نقد، پاسخگویی و پیوند با جامعهای زنده، متکثر و چندصدایی در داخل و خارج استوار شود؛ نه بر شانهی ارواحی که از تاریخ عبور نکردهاند. اگر قرار است گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی در ایران ممکن شود، باید از اسطورهسازی، اقتدار موروثی و تمایل به دخالت خارجی عبور کرد.
Jahanshah | ۲۵ روز قبل
۰ ۲۱۱
من ده ساله که میخوام یه کاری رو بکنم اما هربار به دلایلی کاملا خارج از کنترل من، مجبورم به تعویق بندازمش. تهش فقط میتونم با قوهی شناختیم به اون چیزی که ته ذهنم وول میخوره، و تقلای تزریق امید میکنه، بگم «از رنجی خستهام که از آن من نیست». از این خونه هم باید برم. «باید» برم.
Jahanshah | یک ماه قبل
۰ ۳۱۶
درگذشت امامعلی حبیبی ببر مازندران و اولین مدال آور المپیک ایران
Faramarz | ۱۳ ساعت قبل
۰ ۸۳
دسته: تعیین نشده
بی بی سی: یک استاد زمینشناسی: خروج بخار آب از دماوند بخشی از یک روند طبیعی است
Miroon | ۱۴ ساعت قبل
۰ ۷۲
دسته: تعیین نشده
نظرات