چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Lonely_Atom
مظفر الدین شاه از باد و باران و رعد و برق می ترسید و گاه در هوای رعد برقی زیر عبای سید بحرینی مخفی میشد .. میگویند : زمانی ؛ شاه پولی به سید بحرینی میدهد و میگوید : این پول را بین مستحقان تقسیم کن . سید بحرینی پول را میگیردو میرود . وقتی به خانه میرسد فرزندان خودش را برهنه میکند . پول را به آنها میدهد . و بعد به شاه میگوید : پول را به کسانی دادم که جامه به بر نداشتند
Lonely_Atom | ۹ سال قبل
۰ ۸۳۵
ایران امروز: میشل وینُک: یک نفر به تنهائی میتواند مسیر تاریخ جهان را تغییر دهد
MajidNaficy | یک ساعت قبل
۰ ۲۳
دسته: تعیین نشده
دکتر کریم عربی اختلاس ۱۸۰ میلیون دلاری معاون شرکت Qualcomm
Faramarz | ۹ ساعت قبل
۰ ۵۱
دسته: تعیین نشده
نظرات