چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Lonely_Atom
مظفر الدین شاه از باد و باران و رعد و برق می ترسید و گاه در هوای رعد برقی زیر عبای سید بحرینی مخفی میشد .. میگویند : زمانی ؛ شاه پولی به سید بحرینی میدهد و میگوید : این پول را بین مستحقان تقسیم کن . سید بحرینی پول را میگیردو میرود . وقتی به خانه میرسد فرزندان خودش را برهنه میکند . پول را به آنها میدهد . و بعد به شاه میگوید : پول را به کسانی دادم که جامه به بر نداشتند
Lonely_Atom | ۹ سال قبل
۰ ۸۶۶
کلیساهای کاتولیک کلدانی در ایران؛ محصور برای مسیحیان، بسته به روی دیگران
Miroon | ۲۰ دقیقه قبل
۰ ۳۴
دسته: تعیین نشده
هرانا: دستکم ۱۱ تجمع اعتراضی برگزار شد/ اعتصاب کامیونداران در شهرهای مختلف
Miroon | ۳۰ دقیقه قبل
۰ ۳۵
دسته: تعیین نشده
نظرات