چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Lonely_Atom
مظفر الدین شاه از باد و باران و رعد و برق می ترسید و گاه در هوای رعد برقی زیر عبای سید بحرینی مخفی میشد .. میگویند : زمانی ؛ شاه پولی به سید بحرینی میدهد و میگوید : این پول را بین مستحقان تقسیم کن . سید بحرینی پول را میگیردو میرود . وقتی به خانه میرسد فرزندان خودش را برهنه میکند . پول را به آنها میدهد . و بعد به شاه میگوید : پول را به کسانی دادم که جامه به بر نداشتند
Lonely_Atom | ۹ سال قبل
۰ ۹۰۵
فروپاشی نظام ولایت فقیه و رهایی از بندهای شریعت اسلامی!فیروز نجومی
firoz | ۴ ساعت قبل
۰ ۱۸
دسته: سیاسی
سلولهای "خفته" ایرانی در آمریکا, آسوده بخوابید که ما بیداریم!
Faramarz | ۵ ساعت قبل
۰ ۲۲
دسته: تعیین نشده
هنر و زندگی با فیروزه خطیبی: شب فریدون رهنما در انجمن بخارا
HonarvaZendegi | ۶ ساعت قبل
۰ ۵۱
دسته: تعیین نشده
نظرات