چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Lonely_Atom
مظفر الدین شاه از باد و باران و رعد و برق می ترسید و گاه در هوای رعد برقی زیر عبای سید بحرینی مخفی میشد .. میگویند : زمانی ؛ شاه پولی به سید بحرینی میدهد و میگوید : این پول را بین مستحقان تقسیم کن . سید بحرینی پول را میگیردو میرود . وقتی به خانه میرسد فرزندان خودش را برهنه میکند . پول را به آنها میدهد . و بعد به شاه میگوید : پول را به کسانی دادم که جامه به بر نداشتند
Lonely_Atom | ۹ سال قبل
۰ ۹۴۳
دیجاتو: بیانیه ۱۰۰ استارتآپ پیشروی اقتصاد دیجیتال: به سیاستهای محدودکننده اینترنت پایان دهید
Miroon | ۲ دقیقه قبل
۰ ۵
دسته: تعیین نشده
فرج سرکوهی: آینده؟ نه فروپاشی، نه استحاله به سوی اصلاحات/ پس چه؟
Viroon | ۱۶ دقیقه قبل
۰ ۴۷
دسته: تعیین نشده
نظرات