آسو:

ویکتوریا چان

ویکتوریا چان، نویسنده‌ی ساکن تورنتو، می‌نویسد: «نوستالژی یا در حسرت چیزی متعلق به گذشته بودن همیشه بیش از آنکه برایم شیرین باشد تلخ بوده است. در سال‌های پس از مهاجرتم از هنگ‌کنگ به کانادا، هر چیزی که مرا به یاد شهری که زمانی خانه‌‌ام بوده می‌اندازد همواره برایم با ترس همراه بوده، ترس از اینکه ارتباطم با زادگاهم دارد کم‌رنگ‌تر می‌شود یا حتی بدتر از آن برای همیشه از دست می‌رود. دلم برای چیزی پر می‌کشد که دیگر هیچ وقت نمی‌توانم آن را تجربه کنم و از این احساس گریزی نیست. من تنها کسی نیستم که نوستالژی برایش حکم چاقویی دو لبه را دارد. بسیاری از فرهنگ‌ها کوشیده‌اند تا ماهیت درک‌نشدنی این احساس را نشان دهند.»

نوستالژی در علوم اعصاب به اندازه‌ی کافی مطالعه نشده اما در سال‌های اخیر چند پژوهش‌ نشان داده است که وقتی حس نوستالژی را تجربه می‌کنیم قسمت‌هایی از مغز که با جست‌وجوی پاداش ارتباط دارد درگیر می‌شود. علوم اعصاب به ما سرنخ‌هایی می‌دهد که چرا به دنبال تجربه‌‌های نوستالژیک می‌رویم اما درک و فهمِ ما در این ‌زمینه عمدتاً مدیون روان‌شناسی است. فلیپ دی بریگارد، استاد فلسفه، روان‌شناسی و علوم اعصاب در دانشگاه دوک در کارولینای شمالی، می‌گوید: «اغلب وقتی احساس نوستالژی می‌کنیم که در موقعیتی بدتر از وضعیت مطلوبمان هستیم.» پژوهش‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از ما در هنگام درماندگی به نوستالژی روی می‌آوریم. گرچه نوستالژی به ما کمک می‌کند تا با بدخلقی، تنهایی و احساسات اگزیستانسیال کنار بیاییم اما همه‌ی افراد از فواید آن به یک شکل بهره‌مند نمی‌شوند. در افرادی که مستعد نگرانیِ مزمن هستند و کسانی که با سوگ پیچیده یا آوارگی از وطن دست و پنجه نرم می‌کنند حسرت بیش از اندازه نسبت به گذشته به افزایش حس اضطراب و افسردگی می‌‌انجامد. 

برو به آدرس