يونس جلالی:
تقی ارانی (1318-1280) در ایران بیشتر به عنوان یكی از پیشگامان اندیشه و عمل چپ شناخته ميشود و چپگرایان ایرانی به ویژه حزب توده ميكوشند او را به خود منتسب یا از آن خویشتن سازند. این امر سبب شده بسیاری از وجوه شخصیتی او زیر سایه پایان اندوهناك زندگياش، پنهان بماند یا در پرتو آن دیده شود. به خاطر دارم چند سال پیش دكتر رضا منصوری، استاد فیزیك با استناد به كتابی كه در اروپا درباره ارانی نوشته شده، ميگفت ارانی از نخستین دانشمندان ایرانی است كه نگاهی مدرن به دانشگاه داشت و در این زمینه متفاوت از دیگرانی چون عیسی صدیق و علياصغر حكمت مياندیشید. این اشاره كوتاه دكتر منصوری سبب شد كه پس از سالها كه نام ارانی را به عنوان یكی از بنیانگذاران حزب توده در ذهنم بایگانی كرده بودم، بار دیگر نسبت به او حساس و مشتاق شوم. خوشبختانه روایت فارسی كتاب مورد اشاره دكتر منصوری، با عنوان «تقی ارانی: یك زندگی كوتاه» نوشته دكتر یونس جلالی، توسط خود ایشان به تازگی توسط نشر مركز منتشر شده است. نشر پارسه هم ترجمه امیر میرحاج از این كتاب را با عنوان «تقی ارانی دانشمندی در برلین» منتشر كرده است. دكتر جلالی در این كتاب كوشیده ابعاد و سویههای مختلف زندگی دكتر ارانی را در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی داخلی و بینالمللی مورد بررسی قرار دهد و با درنظر داشتن همه منابع در دسترس و گفتوگو با بازماندگان خانواده و دوستان ارانی، همه جنبههای فكری و علمی و عملی زندگی او را شرح دهد. به مناسبت انتشار این كتاب و همچنین در هشتاد و سومین سالگرد درگذشت تراژیك ارانی، با دكتر یونس جلالی گفتوگو كردیم.
نخست بفرمایید علت و انگیزه توجه شما به تقی ارانی و تحقیق و نگارش كتابی درباره او چیست و چرا به او پرداختید؟
اواسط دهه ۶۰ به فكر نوشتن كتابی راجع به تقی ارانی افتادم؛ وقوع جنگ و اتفاقات دیگر شور و شوق انقلاب را به دلسردی بدل كرده بود و این انگیزه را در من پدید آورد كه در كنار تحصیلات دانشگاهی، كار پژوهشی كنم. به مباحث علمی و تاریخ علم علاقه داشتم و نسبت به تاریخ ایران كنجكاو بودم. با برخی از آثار ارانی كه در خارج از كشور چاپ شده بود آشنا بودم و شخصیتش برایم جذابیت خاصی داشت. ارانی به علوم مدرن مسلط بود و در حیطههای فرهنگ و سیاست از خود نامی بهجای گذاشته بود، اما این نام بیشتر به یك اسطوره شباهت داشت تا یك واقعیت تاریخی. پی بردن به این واقعیت انگیزه اصلی من بود. البته از این هم غافل نبودم كه جریانهای سیاسی هر كدام به سلیقه خود برای او هویتی ساختهاند كه برحسب اتفاق در راستای خطمشی تشكیلاتی آنهاست. با مطالعه و تحقیق بیشتر به تدریج به این نتیجه رسیدم كه اهمیت ارانی در شیوه تفكری است كه ارایه داد. ارانی با تاكید بر نقش مركزی منطق و استدلال كه بر پایه یافتههای علمی بشر درباره طبیعت و انسان است و حكم جوهر آن را دارد هنر اندیشیدن را به مخاطب یاد ميدهد كه در هر جا و هر زمان به درد بخور است و حكم كیمیا را دارد؛ مانند عینكی كه تصویری واضح از محیط ناهمواری كه در آن حركت ميكنیم به دست ميدهد و از افتادن در چاه و چاله نجاتمان ميدهد. ارایه این طرز نگرش و نتایجی كه از استعمال آن در حیطههای كلیدی چون تشخیص بیماری جامعه و یافتن مسیر درمانی آن حاصل ميشود به انگیزه اصلی من تبدیل شد. البته یكی از نتایج این پژوهش آشنایی نزدیك با تاریخ ایران در اواخر قاجار و عصر پهلوی اول است كه مصادف با دوران زندگی ارانی است. آشنایی نزدیك از این بابت كه این یك بیوگرافی است و زیر و بم زندگی او را در بستر تحولات زمانه در ایران و اروپا دنبال ميكند. پس سه انگیزه این كار ارایه هویت واقعی او، نظام فكرياش و نزدیكنگری به تاریخ آن دوران بود.
در تحقیق راجع به زندگی و اندیشههای ارانی به چه مشكلاتی برخوردید؟
از آنجا كه هدفم تدوین زندگینامه بود، باید تمام مراحل زندگی او را در بر ميگرفت، اما اكثر اطلاعات پیرامون ارانی، درباره شش سال آخر زندگی او، از یك بهمن 1312 تا 14 بهمن 1318، بود، یعنی از انتشار مجله دنیا تا بازداشت و قتل در زندان موقت شهربانی. این مشكل با برقراری تماس با فرزندانِ خواهرانش كه مدارك خانوادگی را دراختیارم گذاشتند (شجرهنامه، مدارك تحصیلی، دعوتنامههای رسمی، عكسها) و مصاحبه با پنج تن از افرادی كه او را ميشناختند و در قید حیات بودند، یعنی مهدی آذر، سید محمد علی جمالزاده، آقای آیرملو، بزرگ علوی، انور خامهای، تا حدی برطرف شد. مطالبی نیز از آرشیوهای آلمان پیدا كردم كه گاهی با قید روز و ساعت فعالیت تدریسی او را ثبت كرده بودند. در دهههای 1370 و 1380 نیز آثاری توسط باقر مومنی، حمید احمدی، حسین بروجردی و خسرو شاكری منتشر شد كه حاوی یافتههای آرشیوی از دوران پهلوی اول و حكومت وایمار و شوروی است، بهعلاوه كتب خاطراتی كه برخی در این رابطه نوشتند. برای غربال كردن این اطلاعات و سر و سامان دادن به آن لازم بود در تاریخ آن دوران موشكافی كرد كه حلقهها یك به یك به هم متصل شوند، تجسسی كه وقایع مهم تبریز، تهران، برلین، پاریس، لندن و مسكو را در بر ميگرفت. مشكل بعدی آشنا شدن با زمینههای متفاوتی بود كه او بهمثابه پژوهشگر یا گزارشگر درگیر آنها شد چون فیزیك كوانتوم و نسبی، كیهانشناسی، شیمی آلی، بیولوژی عصبی و تكاملی، روانشناسی، شرقشناسی و جامعهشناسی. بازسازی تاریخ نظریهها و جدالهای این رشتهها در زمانی كه او درگیرشان بود، برای مستدل كردن جهتگیری نظری او، با مشاوره با متخصصین سالها به طول انجامید. مشكل آخر خلأهایی بود كه در تفسیر تاریخ این دوران وجود داشت كه برای حل معمای رویدادهای كلیدی زندگی او (به ویژه ماهیت رابطه پهلوی اول و رایش سوم) ضروری بود و باید با اتكا به دادههای موجود حل و فصل ميشد. سوای مشغولیتهای حرفهای شخصی، اینها دلایلی بودند كه پژوهش به درازا كشید.
برو به آدرس
دکتر تقی ارانی آدم باسوادی بود. انتشار مجله دنیا در دهه 1310 و یا همون 1930 میلادی تحول بزرگی در جامعه ایرانی بود. همه اینها درست. اما فلسفه ائی که دکتر ارانی ارایه میداد نوعی دگم اندیشی بر پایه فلسفه ماتریالیسم و مارکسیسم بود.
دکتر ارانی درست مثل مسلحان دینی ادعا میکرد برای حصول خوشبختی راه حل های قطعی و فرمول مشکل گشا پیدا شده است. نیاز جامعه ایرانی تضارب آراء ئ تکثر اندیشه است. به نظرم دکتر ارانی به جای ارائه راه حل برای مشکلات مذهب جدیدی مرفی میکرد که شکست آن سالها بعد مشخص گردید.