مرسی دیوانه جان. زن جوان ایرانی مورد حمله جنسی قرار میگیرد. اگر چیزی نگوید به جرم زنا سنگسار میشود, و اگر از خود دفاع کند به جرم قتل اعدام  میشود.

مهربان جان به نظر می آید که بار ذیگر صدای اعتارضات گسترده رژیم را مجبور به عقب نشینی از عمل وحشیانه دیگری نموده است. من خود آن لینک را در مقالۀ خانم شیوا محبوبی در ایرانیان.کام یافتم که در این مورد بسیار فعال بودند و به نوبۀ خویش از ایشان تشکر می کنم.

فرامرز جان این اجحاف و بی عدالتی به یک سو و حق دفاع این دختر جوان از خود به سوئی، اما از سوی دیگر در این پرونده موارد مبهم زیادی وجود دارد. از جمله محمد مصطفائی که وکیل پرونده بوده است اظهار می کند که فردی به نام شیخی در تمام طول این ماجرا با آن مرتبط بوده اما بعدها از پرونده حذف شده است. یک کمپاکت دیسک حاوی مدارک نیز به دست دادستان، فردی به نام شاملو از بین رفته است و رژیم جوابگو نیست. این نیز که چگونه یک پزشک نتوانسته خونریزی حاصل از یک ضربه چاقو به کتف را با فشردن پارچه و یا چیزی روی آن بند بیاورد و بیرون رفته و کمک طلب کند ابهام دیگری در این پرونده است. دیگر این که یکی از بازجویان گویا به ریحانه اظهار کرده بوده است که همه چیز را خود آنها ترتیب داده بودند. حکم اعدام نیز بر اساس اعتراف اجباری ریحانه صادر شده است. هیچ چیز این پرونده درست نیست.