نگاه گمشده

 

در خلاء نگاه میکنم

خم شده با اضطراب بر این پرتگاه

و این سکوت ....

 

به ابرها نگاه میکنم

آنجا که هنوز جای پای تو را میبینم

و این چهره ....

 

گوشهایم هنوز در خاطره دارند

زمزمه بوسه های تو

و این امید....

 

درد را نگاه میکنم

در سقوطی جهنمی که به زمین میرسد

و این سفر ....

 

از گذشته ، خود رها میکنم

از این زنجیر زنگ زده

و این نگاه ....

 

اورنگ