مجلس بزم و اُنس فتحعلیشاه در اندرون از لحاظ موسیقی شایستهٔ ذکر است و این موضوع در کتاب تاریخ عضدی نگاشته شده که عیناً در اینجا نقل می شود:

از نوروز باستانی تا سیزدهم عید ، خاقان ( تخلّص فتحعلیشاه قاجار بوده است)  ... با تمام اهلِ حرمخانه ... مهمانِ تاج الدوله (یکی از زنان شاه) می شدند و درین سیزده روز... تماماً به عیش و اِستماع ساز و نوا... مشغول بودند ... دختر آقا محمدرضای موسیقی دان شاه وردی خان بیگم رستم آبادیه ملقّبه به یارشاه؛ با چند نفر دخترانِ جواهر پوش که کارشان زدن سـاز و خوانـدن آواز بـود... داخل خدمهٔ حـرم مزوجات بودند.دختر آقا محمد رضا درفن موسیقی استاد و از شاگردی پدرخود نائل به این استعداد شده بود.ولی اینها دخلی به دستگاه بازیگرخان و بازیگران... نداشتند.دستگاه بازیگر خانهٔ خاقان یک فصل بسیار مفصّلی می باشد.وضع آنها و اسم و رسمِشان و شئونات و مخارجشان شرح علیحَده می خواهد و هرگاه خوفِ ملامت نبود تفصیل نگارش گزارش می داد.

...ودستهٔ استاد زهره با دستهٔ استاد مینا پیوسته با هم رقابت و عداوت داشتند بلکه درمیانِ حرم خانه ضرب المثل بودند.اگر خصوصیتی میان دو نفر می دیدند می گفتند مثل دستهٔ استاد مینا و استاد زهره مُنازعه می نماید...(هر دسته سپرده به یکی از زنانِ شاه بود) عمارت و مسکن و جیره و مواجب و نوکر و خواجه برای بازیگران حتی اسب سواری و طویله و جلودارشان از اهل حرم خانه خارج بود... مبلغ کلی در سال مواجب و مخارج بازیگرها و بازیگرخانه بود.هر وقت احضار می شدند احدی از سایرها اهل حرم خانه نخواسته حق حضور نداشتند.اکثر اوقات باغ قُرُق می شد و بازیگران آنجا می رفتند... تمام رقاصها یک قبای اشرفی که هزار عدد باجاقلی (نام تُرکی سکهٔ دوکات اُروپایی)  برآن دوخته شده بود داشتند ، کمرها و عرقچین ها تمام جواهر و با گلوبندهای خوب و گوشوارهای ممتاز... در مجلس هم دو سمت می نشستند : استاد زهره و استاد مینا سَرصف بودند ... در قصر قاجار اکثر اوقات بازیگرها سوار می شدند و سَرسواری می زدند و می خواندند.رقاصها اسب می تاختند.می گویند بازیگران هر وقت می خواستند از عمارت خودشان حرکت کنند ، های و هوی آنها ... قسمی بلند بود که قطع می نمودند پادشاه ، بازیگرها را احضار نموده.معلوم است پنجاه نفر خانم که اقلاً پنجاه کنیز هم داشتند یکصد نفر زن همه کارشان منحصر در عیش باشد تا چه حد قیل و قال خواهند داشت.

در جای دیگر می نویسد : یکی از زنان شاه ، مشتری خانم اهل شیراز است که بعد از فوت خاقان هفت فرزند داشت.وی در علم موسیقی مهارت کامل و آوازی سرشار داشت.گویند شبی خاقان ... با زن دیگرش در طبقهٔ اول برج جهان نما به عشرت ... به سر می بردند مشتری خانم در طبقهٔ دوم بود.این شعر را به آواز بلند خوانده بود:

بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای؛ هم چاره آنکه سربنهم زیرپای دوست.

شخصی که بسیار دور بود شعر را شنید و نوشت.این خانم قریب صد سال عمر کرد.در آخر هم حالت طرب و مسرت از او نمایان بود هیچوقت او را مهموم و افسرده ندیدند.هر وقت خاقان به سفری عزیمت می فرمود... مشتری خانم باید مشغول خواندن باشد.در سفر آخر که تشریف فرمای اصفهان می شدند مشتری خانم به رسم مألوف مشغول خواندن این بیت شد:

تو سفری کردی و خوبان همه گیسو کندند،از فراق تو عجب سلسله ها برهم خورد.

خاقان مضمون بیت را به فال بد گرفته بسی اختیار فرمودند:انالله و انآلیه راجعون و در همان سفر از ساحتِ اصفهان به گلزار جنان رفتند.

همچنین می نویسد:شبی خاقان ... یکی از خواجه سرایان را برای مطلبی نزد ذوالفقار خان فرستاده بودند.بعد از مراجعت پرسیدند سردار چه می کرد؟ عرض کرد تنها نشسته مشغول خوردن شراب بود فرمودند چهار نفر از زنانی را که جزء عملهٔ طرب هستند آلان مطلقه کرد با تمام جواهر... که دارند ... برده بگو ... روا نمی دارم برتو بد بگذرد.این چهار زن مطربه به تو بخشیده شد.

در دورهٔ ناصرالدین شاه موسیقی درباری دو قسمت بوده.یکی در سلام های رسمی و روزهای عید و جشن بکار می رفته و دیگری که در مجالس خصوصی درباری نواخته می شده.قسمت اول به وسیله ی موزیک نظامی با آلات بادی اجرا می شده و در قسمت دوم از عملهٔ طرب خاصه که قبلاً اشاره شد استفاده می کرده اند.این نوازندگان که در طول پنجاه سال سلطنت ناصرالدین شاه یکی بعد از دیگری به دربار رفت و آمد داشته اند از این قرارند:

آقا علی اکبر ، آقا غلامحسین و میرزاعبدالله نوازنده ی تار.

سنتور خان ، محمد صادق خان و سماع حضور نوازنده ی سنتور.

خوشنواز ، مطلب خان و جوادخان قزوینی نوازندگان کمانچه.

ناصرالدین شاه در اندرون گاهی مجالس بزم داشته است که از نوازندگان دیگر هم استفاده می شده.در یاداشت‌های معیرالممالک آمده است که:

روزی شاه به مادرپدرم ماه نساء خانم می گوید که دوازده دختر زیبا حاضر نماید و آنها را به عملهٔ طرب بسپارد تا انواع ساز و آواز رقص ها را بیاموزند و پس از تکمیل ، به اندرون فرستاد شوند .ماه نساء خانم در ظرف چند ماه دخترها را گرد آورده آنها را به اساتیدِ موسیقی زمان ... می سپارد و مدت دو سال دخترها به آموختن فن موسیقی و انواع سازها مشغول می شوند.روزی ماه نساء خانم مجلسی آراسته شاه را از صبح به منزل خود دعوت می کند و بعد از ناهار ... بساط بزمی می آراید و رامشگران ماه پیکر در حضور شاه به سازندگی مشغول می شوند.

این حال سخت پسند خاطر خسورانه می افتد.انگشتری ... به ماه نساء خانم مرحمت می کند و انعام شایانی در حق اساتید نوازندگان مبذول داشته دخترها را به اندرون می فرستد.

اسامی بعضی از دوشیزگان طرب ساز و نغمه پرداز ازین قرار است : دلبرخانم، دلپسند خانم، عالیه خانم،فاطمله سلطان خانم، خاور سلطان خانم، زینب خانم و غیرها.

ماهی چند شب دیوان خانه را قرق می کردند و شاه با اهل حرم به گردش باغ و گلستان رفته شام را نیز همان جا صرف می نمودند و در تمام مدت ، رامشگران و خنیا گران به سازندگی و نوازندگی مشغول بودند.

پس از پایان تفرج زنها گروه گروه ... رو به عمارت می آوردند.در وسط اطاق برلیان ، چیق بسیار زیبائی می کشیدند در یک طرف نوازندگان و در طرف دیگر خانمها می نشستند و صندلی شاه را چنان می گذاشتند که به هر دو سو نگران باشد... به اشارهٔ وی بزم آغاز می گشت.

مستوفی می نویسد: گاهی شاه امر می داد در گوشهٔ این تالار محوطه ای از تجیر (پرده ٔ کلفت کرباسی که عموماً در سفربا چادر استعمال میشود) می ساختند و عملهٔ طرب را با چشم بسته به این محوطه وارد و درین جا چشمهای آنها را باز می کردند و مجلس صحبت به مجلس سماع مبدّل می شد.

معیر می نویسد: خوابگاه شامل چهار در به اطراف داشت که یکی به اطاق رامشگران باز می شد.نقیب الممالک که دارای بیانی شیرین و در فن داستان سرائی بی مانند بود در یکی از اطاقها می نشست و در را اندکی بازمی گذاشت تا شاه صدایش را بشنود... قبل از آن یکی از نوازندگان مخصوص که جواد خان قزوینی بود و کمانچهٔ بسیار کوچکی ترتیب داده و همیشه آن را زیر لباّده داشت چند پنجهٔ نرم نواخته و ساکت می شد و در خلال داستان ... نقیب الممالک بیتی چند مناسب حال به آهنگی خوش آهسته می سرود و جوادخان با ملاحتی ویرا به همان نرمی جواب می داد ، گاه نیز رباعی مؤثر به اشعار غم انگیز دیگری می خواند و اغلب در آن حال اشک از دیدگان فرو می ریخت زیرا در روزگار جوانی به لیلی نامی دل باخته و پیش از آنکه وصل دست دهد معشوقه اَش از دست رفته بود با آنکه شاه هرگز نمی خواست آهنگهای حزن انگیز بشنود و پیوسته خاطر خود را شادمان می خواست شوریدگی جواد خان را دوست می داشت و بعضی شب ها هم به وی امر می کرد که تنها بزند و بخواند.

از نوازندگان موقع خواب یکی سرورالملک که خداوند موسیقی و مشهور بود ، دستمالی بر روی سنتور می گسترد و به قدری صدای ملیحی می داد که بهتر از آن نمی شد.دیگرآقاغلامحسین تارزن بود... دیگری اسمعیل خان کمانچه کش که بی نظیر، دیگری حاجی حکیم آوازه خوان بود که دو دانگ را کس بدان خوبی نخواند.در موقعی که جواب اشعار نقیب الممالک را می دادند گاه به هیئت اجتماع جواب داده و گاه تک تک تقریباً ساعتی می زدند و ساکت می شدند.هر گاه صدائی از شاه برمی آمد دوباره ادامه می دادند و هرگاه صدائی نمی آمد مرخص می شدند.

***
منابع: کتاب تاریخ عضدی  (کتابی تاریخی به فارسی در بارهٔ زندگی خصوصی آقامحمدخان و فتحعلی شاه و محمدشاه قاجار، نوشتهٔ احمدمیرزا [۱۲۳۹ ـ ۱۳۱۹ خورشیدی ]، پسر فتحعلی شاه قاجار. وی این کتاب را در دورهٔ حکومت خود در همدان به تقاضای اعتمادالسلطنه در ۱۳۰۴ خورشیدی تألیف کرده است و کتاب را از روی لقب وی عضدالدوله ، تاریخ عضدی نامیده اند) و برگزیدهایی از کتابِ سَرگذشتِ موسیقی ایران نوشتهٔ شادروان روح‌الله خالقی؛ جلدِ اول ۱۳۳۳ خورشیدی.